Multilingual Turkish Dictionary

تؤك

تؤك : تورکجه فارسجا - قشقایی

: فعل امر از مصدر «تؤكمك» (ريختن) تؤكدورمَك (tökdürmәk)
به وسيلة ديگري ريختن، ريزاندن.
بر رسي بدني كردن، بازرسي. تؤكمَك (tökmәk)
ريختن، فرو ريختن، ريزش كردن.
جستجو كردن، تحقيق كردن، به هم ريختن و بررسي كردن. تؤكمه (tökmә)
عمل ريزش، ريختن.
فعل نهي از «تؤكمَك»، مريز، مپاش. تؤكمه-تؤکوش (tökmә-töküş) = تؤکوش (töküş)
ريخت و پاش، بي نظمي. تؤکوشدورمَك (töküşdürmәk)
به هم ريختن، پراكنده كردن.
تحقيق كردن، بررسي كردن. تؤکوشمَك (töküşmәk)
به هم ريختن، آشفته شدن.
به جان هم افتادن، دعوا كردن. تؤکوك (tökük)
به هم ريخته شده، نا مرتّب، از هم پاشيده. تؤکول (tökül)
فعل امر از مصدر «تؤکولمك» (ريختن).
گيسواني كه از پشت سر به پايين ريخته، پشت سر، موهاي اطراف سر. تؤکولمَك (tökülmәk)
ريختن، ريزش كردن. تؤکولمه (tökülmә)
عمل ريخت و پاش، ريزش و فرو ريختگي. تؤکولو (tökülü)
ريخته شده.
در هم ريخته، آشفته. تؤکولوم (tökülüm)
محل ريزش.
زمان ريختن، هنگام ريزش. تؤکوم (töküm)
نحوة ريزش، ريختن.
پشت گردن، محل آويزان شدن موهاي پشت سر. تؤکونتـو (töküntü)
خرد و ريز، آنچه ريخته شده باشد، آشغال، تفاله.
ريخت و پاش.
آدم لا ابالي. تؤکونه‌ك (tökünәk)
در هم ريخته، آشفته و پريشان.
آدم لاابالي.
علفهاي خشك كه بر اثر چراي دام در هم ريخته و زير پاي حيوانات كوبيده شده باشد