Multilingual Turkish Dictionary

تاخ

تاخ : تورکجه فارسجا - قشقایی

: فعل امر از مصدر «تاخماق» (فرو كردن) تاخما (taxma): محفظه و خانة تاريك كه در آن چيزي قرار دهند، دخمه. تاخماق (taxmaq)
فرو كردن، فرو بردن، داخل نمودن.
جا دادن، جا انداختن. تاخيل (taxıl)
آنچه در زمين فرو كنند، زراعت، محصول گندم، جو و … تاخيلماق (taxılmaq)
فرو رفتن، وارد شدن.
قرار گرفتن، جا داده شدن