تت
تت : تورکجه فارسجا - قشقایی
:
دست. (به زبان كودكانه) فعل امر از مصدر «تتمَك» (تكان خوردن دست، لغزيدن) تتديرمَك
تكان دادن، جنباندن، لغزاندن.
پرداخت كردن، اداي وام.
چاره انديشي، تدبير به كار بردن. تتَر
لغزان، متحرّك، متزلزل. دهيمه-تتر دير. (دست مزن كه متزلزل است.) تتمَك
تكان خوردن، لغزيدن، سُر خوردن.
موقّتاً براي ديدني به كسي سر زدن.
اشتباه و لغزش، اشتباهاً سخني را بيان كردن، تپق انداختن زبان. تته-پته
لغزش زبان، تمجمج، به لكنت افتادن. تتهلنمَك
لرزيدن، تعادل خود را از دست دادن.
به خطا سخني گفتن، تپق انداختن زبان. تتهماج (tәtәmac)
نام غذايي مركّب از پنير، لورك ونان ريزه و خرد شده. (اصل كلمه از
«تت» + «اومّاج» (آنچه با دست امّاج كنند) است. ← چاچيك) تتهمك
تكان خوردن، جنبيدن.
به اشتباه سخني را بيان كردن. تتي (tәti)
دست. (به زبان كودكانه)