Multilingual Turkish Dictionary

دگ

دگ : تورکجه فارسجا - قشقایی

: فعل امر از مصدر «دگمك» (برخورد و تلاقي كردن، ارزش داشتن) دگَر (dәgәr)
ارزش، قيمت. دگرلي (dәgәrli)
با ارزش، ارزشمند. دگر وئرمك (dәgәr vermәk)
ارزش قائل شدن. دگزيرمك (dәgzirmәk)
مماس كردن، چيزي را بر چيزي ديگر نزديك كردن و تلاقي به وجود آوردن. دگَل (dәgәl)
دكل، وسيلة برخورد صدا، آنتن.
خبر چيني، خبر رساني. دگمك (dәgmәk)
به هم خوردن، اصابت كردن.
به هدف خوردن تير.
رنجيدن، دلخور شدن.
دست زدن، انگلك كردن.
ارزيدن، ارزش داشتن. دگَنْتي (dәgәnti)
ضربه.
نوعي بيماري كه بر اثر پرخوري ايجاد شود. دگه‌نه‌ك (dәgәnәk)
چماق، چوبدستي بزرگ براي ضربه زدن. دگْنه‌وي (dәgnәvi)
چپ چشم، احول. دگيش (dәgiş)
عوض كن، مبادله كن. دگـيشديرمك (dәgişdirmәk) = دگيشمك (dәgişmәk)
عوض كردن، مبادله كردن.
به هم زدن، اصطكاك ايجاد شدن.
تغيير دادن و متحوّل كردن. دگيشيك (dәgişik)
عوض شده، بدل شده. دگيشيكلي (dәgişikli)
عوضي، بدلي.
ناقص الخلقه. دگيشيلمك (dәgişlmәk)
عوض شدن، تغيير يافتن.
جا به جا شدن.
مبادله شدن، معاوضه شدن. دگينمك (dәginmәk)
به عيادت كسي رفتن، سر زدن.
برخورد كردن، تماس ايجاد شدن. دگينْمه (dәginmә)
عيادت، سر كشي