Multilingual Turkish Dictionary

سؤك

سؤك : تورکجه فارسجا - قشقایی

: فعل امر از مصدر «سؤكمك» (پوست كندن) سؤكدورمك (sökdürmәk)
پوست كندن به وسيلة ديگري.
شكافتن و پاره كردن پارچة دوخته شده. سؤكمك (sökmәk)
كندن، درآوردن پوست حيوان سر بريده.
دريدن و پاره كردن چيزي كه قبلاً دوخته شده بوده.
خيش زدن و دريدن زمين. سؤکوش (söküş)
درز، شكافتگي لباس. سؤکوشدورمك (söküşdürmәk)
شكافتن، دريدن.
پوست كندن. سؤکوك (sökük)
شكافته شده، پاره شده، كنده شده. سؤکولمك (sökülmәk)
شكافته شدن، پاره شدن آنچه كه دوخته شده.
كنده شدن پوست بدن. سؤکولمه (sökülmә)
عمل پوست كني. سـؤکولو (sökülü)
شكافته شده، پاره شده.
پوست كنده شده. سـؤکونتـو (söküntü)
پارگي، شكافتگي. سـؤكه‌له‌مك (sökәlәmәk)
پوست كندن