Multilingual Turkish Dictionary

ساخلا

ساخلا : تورکجه فارسجا - قشقایی

: فعل امر از مصدر «ساخلاماق» (نگه داشتن) (ريشة فعل از «ساغ1» (سالم نگه داشتن) است.) ساخلاتديرماق (saxlatdırmaq)
به وسيلة ديگري نگهداري و محافظت كردن.
ممانعت و جلوگيري كردن.
موقّتاً زنداني كردن. ساخلاتماق (saxlatmaq)
(← ساخلاماق) ساخلادان (saxladan)
نگهدارنده، محافظ.
سرپرست. ساخلاشديرماق (saxlaşdırmaq)
به صورت دسته جمعي نگهداري كردن. ساخلاما (saxlama)
عمل حفاظت و نگهداري. ساخلاماق (saxlamaq)
نگهداري كردن، حفظ كردن.
مخفي كردن، مخفي نگه داشتن.
جلوگيري و ممانعت كردن.
حمايت و پشتيباني كردن.
ذخيره كردن، پس انداز كردن.
موقّتاً زنداني كردن. ساخلانماق (saxlanmaq)
نگهداري شدن.
ممانعت شدن. ساخلانيلماق (saxlanılmaq)
حفظ شدن، نگهداري شدن.
متوقّف شدن، جلو گيري شدن.
مخفي نگه داشته شدن.
سرپرستي شدن، تحت مراقبت قرار گرفتن. ساخلايان (saxlayan)
حفاظت كننده.
قيّم، سرپرست.
جلو گيري كننده.
پنهان كننده، مخفي كننده. ساخلوْو (saxlov)
زندان، بازداشتگاه.
نگهبان، پادگان نظامي