Multilingual Turkish Dictionary

كل

كل : تورکجه فارسجا - قشقایی

(1)
نقص، كاستي.
بريدگي، شكاف و علامت، نشانه‌اي كه بر درخت و امثال آن حك كنند.
زخم، جراحت.
حجامت و بريدن رگ.
مخفّف «كال» (نارس و كوچك) نيمه، نصفه.
درمان، چارة درد و زخم. منيم نه درديم كلي دير. (براي درد من چه چاره‌اي دارد؟)
تقصير و كوتاهي. كل انجير (kәl әncir)
انجير كوچك، انجير كال. كلجوش (kәlcuş) = كلگوش (kәlguş)
نيمه جوشيده، دوغي كه كاملاً جوشيده نشده و آن را با نان و كره مخلوط كنند و غذايي خوشمزه به همين نام به دست آيد. كل دوشمك (kәl düşmәk)
خراش افتادن، نقص ايجاد شدن. كلَك (kәlәk)
بريدگي كوه، گردنة كوه. قره داغينگ باشى كلَك يار درديندن اوْلدوم هلَك
قايق كوچك.
چوب چوگاني شكل، چيگيل. گلين گلر قدمي‌اينن چوْبان گلر كلَگي‌اينن. كلَكي (kәlәki)
قايق كوچك. كلگه (kәlgә) = كلگه خرابه (kәlgә xәrabә)
نيمه خرابه، ويرانه. كلَنْتي (kәlәnti)
خرابه، نيمه ويرانه. كلّ-و-ولّ (kәll-o-vәll)
كاري را نيمه تمام انجام دادن، سر و ته قضيّه را هم آوردن. كل وورماق (kәl vurmaq)
بريدن، ناقص كردن، با دندان خراش دادن.
حجامت كردن.
نشانه و علامت زدن.
زخمي كردن، ضربه زدن. كله (kәlә)
ناقص، معيوب، آنكه يكي دو تا از دندانهايش افتاده باشد.
نامرغوب، ناپسند. كله به‌ي (kәlә bәy) = كله بگ (kәlә bәg)
نيمه بيگ، آنكه مقامش از افراد عادي بالاتر و از بيگ كمتر باشد. كله پيرْخ (kәlә pırx) = كلَم پيرْخ (kәlәm pırx)
پرتاب با چوبدستي كهنه و ناقص. كله‌ته (kәlәtә)
خانة نيمه خرابه، ويرانه. كله‌جه (kәlәcә)
ناقص، معيوب، نسبتاً ناقص. كله-چوقّور (kәlә çuqqur)
ناصاف، داراي پستي و بلندي. كله شاخ (kәlә şax)
حيوان شاخداري كه قسمتي از شاخش شكسته باشد. كله كات (kәlә kat) = كله كان (kәlә kan)
استخوان لگن، لگنچه. كله-كمچيك (kәlә-kәmçik)
ناقص، كسي كه فك يا لبهاي دهانش كج و ناقص باشد. كله كوپّور (kәlә kuppur)
ناصاف، داراي پستي و بلندي. كله كوت (kәlә kut)
(كله = ناقص + كوت = همه) كاملاً زخمي يا ناقص. كله كورّه (kәlә kurrә) = كله كورّو (kәlә kurru)
نامرتّب، بي بند و بار و لا ابالي، افراد بي نظم.
زمين ناهموار و داري پستي و بلندي.
الاغي كه گوشش را بريده باشند. كله-كولكه‌لي (kәlә kukәli)
بي نظم، نا مرتّب. كله-كؤله (kәlә kölә)
ناقص، زخمي، مفلوج، دست و پا شكسته. كله-كوْوا (kәlә kova)
نا مرتّب، لا ابالي. كله-كوْوارّا (kәlә kovarra)
آشفته، در هم ريخته. كله گاه (kәlә gah)
گردنة كوه، جايي كه صيّادان براي صيد در آنجا كمين كنند. كله ميلتيق (kәlә miltiq)
تفنگ سر پُر كه داراي نقص باشد و مرغوب و كار ساز نباشد. (← ميل، ميلتيق) كله ناهاد (kәlә nahad)
آنكه نهاد و باطنش ناقص باشد، بدذات، بدجنس. كله‌وَر (kәlәvәr) = كله‌وَل (kәlәvәl)
آنكه كارها را نيمه تمام انجام دهد.
كار نيمه تمام. كليك (kәlik)
كاسة چوبي، كاسة آبخوري نا مرغوب و مخصوصي كه ساربانان با خود داشتند