تاپیشماق
تاپیشماق : تورکجه فارسجا
مص.هم دیگر را یافتن. هم دیگر را پیدا کردن. به هم رسیدن. آشنا شدن. با هم دیگر ملاقات کردن
تاپیشماق : تورکجه تورکجه
[قا،سن]بیربیرینی تاپماق، بیربیرایله گؤروشمک، (فا:همدیگرراپیداکردن). to meet each other
Multilingual Turkish Dictionary
مص.هم دیگر را یافتن. هم دیگر را پیدا کردن. به هم رسیدن. آشنا شدن. با هم دیگر ملاقات کردن
[قا،سن]بیربیرینی تاپماق، بیربیرایله گؤروشمک، (فا:همدیگرراپیداکردن). to meet each other