Multilingual Turkish Dictionary

تورکجه فارسجا

تورکجه فارسجا
قایا قاپان : تورکجه فارسجا

ا.مر.جانسوسمار. مارمولک. جانوری است خزنده شبیه به مار، دارای چهار دست و پای کوتاه و دم دراز. انواع مختلف دارند. به اسامی ‌و انواع مختلفی چون اوغلان یولداشی، گلین بوغان، قیز بوغان، کرتنکله، باشی باغلیجا و کلز، میچان قلی، آلازلاما، اوغلان سئون، ایلانا زهر وئرن و
.. وجود دارد. (Lizard)

قایا کئچیسی : تورکجه فارسجا

ا.مر.جانبز کوهی. بز صخره زار

قایا کلری : تورکجه فارسجا

ا.مر.جانآفتاب پرست. (Cahamaleon)

قایا گوورچینی : تورکجه فارسجا

ا.مر.جاننوعی کبوتر. (Columbo livia)

قایالی : تورکجه فارسجا

ص.سنگلاخ. صخره‎ای

قایا لیفی : تورکجه فارسجا

ا.مر.آزبست

قایالیق : تورکجه فارسجا

ا.سنگلاخ. صخره‎ای

قایا مئشه سی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیانوعی درخت که داخل هیزمش به رنگ خاکستری و قهوه‎ای و بیرون آن به رنگ زرد یا سفید است. (Quercus robur)

قایان : تورکجه فارسجا

ص.لغزنده. لیز. سنگی که لایه‎های صاف و روی هم دارد. در زبان مغولی به معنای سیلی قوی است که از فراز کوه سرازیر شود

قایا هورومجگی : تورکجه فارسجا

ا.مر.جاننوعی عنکبوت. (Drossus)

قایپاق : تورکجه فارسجا

ا.ص.سرسره. کسی که روی حرف خود ثابت نیست. وسائلی که روی یکدیگر براحتی بلغزند

قایپاماق : تورکجه فارسجا

مص.کنار کشیدن

قایپانماق : تورکجه فارسجا

مص.خود را به یکسو کشیدن و به کنار رفتن

قایتابان : تورکجه فارسجا

ا.رمة شتر. محل نگهداری شتر

قایتارقان : تورکجه فارسجا

ص.همواره برگرداننده

قایتارما : تورکجه فارسجا

ا.برگشت. نوعی بازی دو نفره با چیل و دسته

قایتارماق : تورکجه فارسجا

مص.برگرداندن. استفراغ کردن. بالا آوردن. پس دادن. مسترد داشتن. دفع کردن

قایتاریش : تورکجه فارسجا

ا.استرداد. اعاده. برگشت

قایتاریلماق : تورکجه فارسجا

مص.مف.برگشت شدن. بازگردانیده شدن. پس داده شدن. مرجوع شدن

قایتاغی : تورکجه فارسجا

ا.نوعی رقص آزربایجانی. رقصی است نزدیک به لزگینکا با گستردگی وسیع در منطقه. حرکات رقص عبارت است از چرخشها و دور زدنهای فراوان، ترتیبات بی‎اندازه متنوع، از جمله پرشهای فراوان در حال ایستاده بر روی انگشتان پا، حرکات روان بدون حرکت شانه‎ها، گرفتن دستها به حالت مشت نیمه بسته، باز کردن یک بازو در حالی که بازوی دیگر نیمه بسته نگهداشته شده و در نهایت شباهت لباسها

قایتاغی اوْیناماق : تورکجه فارسجا

اص.از درد به خود پیچیدن. پیچ و تاب خوردن

قایتاق : تورکجه فارسجا

ا.بند. تسمه. حیله گر. کسی که روی حرف خود ثابت نیست

قایتان : تورکجه فارسجا

ا.نخ پنبه‎ای یا ابریشمی ‌تابیده. در فارسی و عربی به صورت قیطان کاربرد دارد. [فرهنگ عمید آن را عربی دانسته است. در برخی جاها نیز با ریشة یونانی آمده است. ش]

قایتانلاماق : تورکجه فارسجا

مص.قیطان بستن. یراق دوختن. نوار دوختن

قایتمک : تورکجه فارسجا

قد.بازگشتن