Multilingual Turkish Dictionary تورکجه فارسجا

یاراسا : تورکجه فارسجا

ا.ترسو. پرندة پستاندار که شبها پرواز می‌کنند. خفاش. نادانی. گمراهی. دلپسند. شایسته

یاراسی کؤمزلنمک : تورکجه فارسجا

شروع به بهبودی کردن زخم

یاراسینا توْخونماق : تورکجه فارسجا

دست به زخم کسی زدن. نقطة عطف کسی را تحریک کردن. دست روی زخم دل کسی گذاشتن

یاراسینی تزه له مک : تورکجه فارسجا

مص.زخم کسی را تازه کردن

یاراشدیرماق : تورکجه فارسجا

مص.برازنده ساختن. در خور ساختن. جور کردن. سازگارکردن. زیبنده چیزی ساختن. هماهنگ ساختن

یاراشدیریلماق : تورکجه فارسجا

مص.مف.برازنده شدن. مناسب و زیب چیزی شدن. سازگار شدن. هماهنگ شدن

یاراشماق : تورکجه فارسجا

مص.برازیدن. برازنده بودن. در خور بودن. مناسب بودن. زیبنده بودن. زیبیدن. شایسته و در خور چیزی بودن

یاراشیقلانماق : تورکجه فارسجا

مص.مف.برازنده شدن. آراسته شدن. زیبا شدن

ا.فرصت. امکان. ملزومات. اسلحه و ساز و برگ. اسباب و آلات. نوارهایی که از مفتول مویین سفید و زرد بافته می‌شود و صاحب منصبان نظامی ‌کشوری آن را بر روی شانه یا سردست خود می‌دوزند. قفل و چفت و لولا و مانند آن. به صورت یراق وارد زبان فارسی شده است