Multilingual Turkish Dictionary

تورکجه فارسجا

تورکجه فارسجا
کورت دوشمک : تورکجه فارسجا

مص.کرچ شدن

کورت یاتماق : تورکجه فارسجا

مص.خوابیدن پرندگان و تخم گذاران روی تخم مرغ

کورتدوک دام : تورکجه فارسجا

ص.خانة زپرتی

کورتلشمک : تورکجه فارسجا

مص.چسبیدن. آمیزش سگ

کورتلوک : تورکجه فارسجا

ا.حالت کرچی

کوْرتوز : تورکجه فارسجا

ا.آ.نوعی کلنگ کوچک که برای درو کردن تره از آن استفاده می‌کنند. نوعی بیل کوچک

کورتوک : تورکجه فارسجا

ا.توده‎های برف که در فصل بهار در درّه‎ها باقیمانده است

کورتون : تورکجه فارسجا

ا.پالان

کوْر چاپا : تورکجه فارسجا

ا.مر.تبری نه چندان تیز که برای شکستن کلوخ به کار می‌برند

کوْر چیبان : تورکجه فارسجا

ا.دمل. کورک

کوْرخط : تورکجه فارسجا

ا.خط بسته. خط کور (در راه آهن)

کورد : تورکجه فارسجا

ا.کُرد

کؤردک بالیغی : تورکجه فارسجا

ا.مر.جاننوعی ماهی آبهای شیرین از تیرة کفال با تنه‎ای گندمگون و پهلوهایی سفید تیره و شکمی ‌نقره‎ای. (Rhoidos amarus)

کوردکویه : تورکجه فارسجا

ص.نامسلمان

کوردو : تورکجه فارسجا

ا.گونه‎ای آهنگ عاشیقی که در مقام. شور و شهناز بعد از دلکش نواخته می‌شود. نوعی لباس زنانه بدون آستین. جلیقه. پوستین. کوله جه

کوْر دوگون : تورکجه فارسجا

ا.گره کور. کار بغرنج

کوْر دومان : تورکجه فارسجا

ا.مه غلیظ و تیره

کورزه : تورکجه فارسجا

ا.گورزه

کورسک : تورکجه فارسجا

ا.هنگام جفت گیری سگها

کورسکده اوْلماق : تورکجه فارسجا

اص.آماده جفتگیری بودن. (اسب و سگ و غیره)

کورسگه گلمک : تورکجه فارسجا

مص.فحل شدن حیوانات

کورسو : تورکجه فارسجا

ا.[عر. کرسی]چهارپایه‎ای که در زیر آن در زمستان آتشدان می‌گذارند. کرسی (خطابه). کرسی (ساختمان). با فرارسیدن زمستان و هنگام برپایی کرسی. چون افراد خانواده بر گرد آن می‌نشستند. مرد خانه روی هر پایة کرسی یک گردو می‌شکست

کورسولو ائولر : تورکجه فارسجا

ص.خانه‎هایی که بلندتر از سطح زمین ساخته می‌شود. ساختمانهای کرسی دار. گوندورگه

کور سیچان : تورکجه فارسجا

ا.مر.جانموش کور. جانوری است از طبقة پستانداران، بزرگتر از موش خانگی، پوست مخملی تیره رنگ و دست و پای کوتاه دارد. چشمهایش بسیار ریز و در زیر موهای سر او پنهان است. در زیرزمین برای خود لانه‎ای پیچ پیچ درست می‌کند. حشرات را می‌خورد. به بوی پیاز و تره از لانه بیرون می‌آید. (Spalax typhlus)

کوْرسیو : تورکجه فارسجا

ا.[لا]برخی کلمات که برای جلب توجه در چاپ با حروف خطی نستعلیق می‌چینند. خط شکسته در فارسی. خط ایتالیک