Multilingual Turkish Dictionary

تورکجه فارسجا

تورکجه فارسجا
مای : تورکجه فارسجا

ا.روغن. غذایی که از آمیختن پسته یا فندق با عسل درست شده باشد

مایا : تورکجه فارسجا

ا.قسمت مایة ناخن. قسمتی از گوشت که به ناخن چسبیده است. ماده. مؤنث. مایه. سرمایه. خمیر مایه. خمیر ترش. مخمر. خایه. بیضه. شتر ماده یک کوهانه که از جفتگیری بوغور و آروانا به وجود آید. (هاچا مایا نیز می‌گویند). زن چاق و زیبا. مادیان تخمی. پرندة ماده. لقاح. واکسن. اساس. ریشه. علت

مایا اوْتو : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیارازک. لبلاب. گیاهی است خودرو و پایا که در جنگلها و جاهای انبوه از درخت و بوته می‌روید. ساقه‎اش بندبند و توخالی است و مانند لبلاب به درخت و اشیاء مجاور خود می‌پیچد و بالا می‌رود. بلندیش تا 5 متر می‌رسد، برگهایش شبیه به برگ مو، گلهایش خوشه‎ای و سفید و معطر، میوه‌اش گِرد و قهوه‎ای رنگ، ریشة آن بزرگ و ستبر است و تا یک متر در زمین فرو می‌رود. گلها و میوه‎های خشک کردة آن در آبجوسازی به کار می‌رود. (Humulus) مایا سارماشیغی نیز می‌گویند

مایا آغاجی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیانوعی درخت. (Elaels)

مایا باش : تورکجه فارسجا

ص.ق.بی‎نفع و ضرر. سربه سر. درست به قیمت خرید

مایاچا : تورکجه فارسجا

ا.شتر مادة سه ساله از نوع مایا

مایا دگری : تورکجه فارسجا

ا.قیمت تمام شده

مایا سارماشیغی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیامایااوتو

مایاسیز : تورکجه فارسجا

ص.بی‎مایه. بدون خمیر مایه

مایاسیل اوْتو : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیانوعی گیاه که از آن برای درمان بیماریهای پوستی استفاده می‌شود

مایا قوْیماق : تورکجه فارسجا

مص.مایه گذاشتن. لطف کردن. جانبداری کردن. سرمایه گذاشتن

مایاک : تورکجه فارسجا

ا.چراغ دریایی. فانوس دریایی

مایا گؤبلکلری : تورکجه فارسجا

ا.قارچهای تخمیر کننده

مایالاما : تورکجه فارسجا

ا.مایه زنی. تلقیح

مایالاماق : تورکجه فارسجا

مص.مایه زدن ( به شیر و خمیر و غیره). تلقیح کردن. نخستین بار شیر خوردن نوزاد دام

مایالاندیرماق : تورکجه فارسجا

مص.تلقیح گردانیدن. شیر خوراندن نوزاد دام برای نخستین بار

مایالانماق : تورکجه فارسجا

مص.مایه زده شدن. تخمیر شدن. بارور شدن. تلقیح شدن. سرمایه به هم زدن

مایاللاق : تورکجه فارسجا

ا.[عر. معلّق]پشتک وارو

مایاللاق آشماق : تورکجه فارسجا

مص.پشتک وارو زدن. معلّق زدن

مایالی : تورکجه فارسجا

ص.مایه‎دار. مایه زده شده. دارای سرمایه. پررنگ (چای)

مایالیق : تورکجه فارسجا

ا.هرچیز که به عنوان مایه و مخمر از آن استفاده شود. سرمایه. تخمی. اصیل برای نسل گیری

مایانا : تورکجه فارسجا

ا.محلی بلند و دست نیافتنی که آشیانه کرکسها و عقابها هست

مای بوجگی : تورکجه فارسجا

ا.مر.جانسوسک طلایی. (Melolontha)

مایدان : تورکجه فارسجا

ص.مادیان

مایدانوز : تورکجه فارسجا

ا.گیاجعفری. (گویش آناتولی)