Multilingual Turkish Dictionary تورکجه فارسجا

پارتلاییشلی : تورکجه فارسجا

ص.با صدای انفجارآمیز. انفجارآمیز. از خصوصیات بعضی حروف صامت که در موقع تلفظ آنها، جریان هوا دفعتاً خارج می‎شود و در برخورد با اعضای نطق و بیان آوای خاص ایجاد می‎کند که انفجاری «پارتلایان» یا پارتلاییجی گویند. مثل بتجچدقکگ

پارتیلتی : تورکجه فارسجا

ا.سر و صدای شدید. غرّش. صدای انفجار. صدای ترک

پارتیلداتماق : تورکجه فارسجا

مص.سب.با سر و صدا ترکاندن. منفجر کردن

پارتیلداق : تورکجه فارسجا

ا.تپانچة اسباب بازی

پارتیلداماق : تورکجه فارسجا

مص.با سر و صدا ترکیدن. با صدای زیاد ترک برداشتن

پارچ : تورکجه فارسجا

ا.ظروف آب خوری دهان گشاد بلوری یا سفالی یا فلزی که معمولا دارای یک دستگیره است

پارچا : تورکجه فارسجا

ا.پار+ چا. از ریشة «پار» در زبان تورکی باستان به معنای روپوش. روانداز. پيراهن. تکّه. قطعه. پاره. قماش. به صورت پارچه وارد زبان فارسی شده است

پارچا بوْزباش : تورکجه فارسجا

ا.مر.نوعی آب گوشت که از گوشت و سیب زمینی و نخود باشد

پارچا پورچوک : تورکجه فارسجا

ص.تکّه پاره

پارچا دوشمه : تورکجه فارسجا

ا.ته چین (غذا). تکّه‎های گوشت را زیر پلو می‎پزند

پارچاجیق : تورکجه فارسجا

ا.تکّه ریز. ذرّه

پارچاچی : تورکجه فارسجا

ا.پارچه فروش. بزاز

پارچالاماق : تورکجه فارسجا

مص.قطعه قطعه کردن. تکّه ‎تکّه کردن. پاره ‎پاره کردن. تقسیم کردن. قسمت کردن. تجزیه کردن. از هم جدا کردن. خرد کردن. انشعاب کردن. پاره کردن. دریدن

پارچالانماق : تورکجه فارسجا

مص.مف.قطعه قطعه شدن. تکّه پاره شدن. پاره‎ پاره شدن. تقسیم شدن. قسمت شدن. تجزیه شدن. از هم جدا شدن. خرد شدن. شعبه شعبه شدن. متفرق شدن. پاره شدن. دریده شدن