Multilingual Turkish Dictionary

تورکجه فارسجا

تورکجه فارسجا
ظ : تورکجه فارسجا

در لغات وارده به پیروی از املاء اصلی کاربرد دارد. در زبان تورکی آزربایجانی مانند «ز» بیان می‌شود

ظارافات : تورکجه فارسجا

ا.[عر.ظرافت]شوخی

عاباز : تورکجه فارسجا

ا.عابباسی

عاباس بیگی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیانوعی گلابی تابستانی بسیار شیرین و معطر. این نوع گلابی نخستین بار در شیروان به عمل آمد. بلندی درخت آن 10 تا 13 متر است. در سال ششم میوه می‌دهد. میوة آن دراز است و در اواسط تیر، رنگ آن به زردی می‌گراید. گوشت آن سفید و بسیار شیره‎دار و شیرین است. از هر درخت 75 تا 85 کیلوگرم گلابی برداشت می‌شود

عارلانماق : تورکجه فارسجا

مص.احساس عار و ننگ و شرمساری کردن

عاری یئییب ناموسو آلتینا قوْیماق : تورکجه فارسجا

مص.آبرو را خوردن و حیاء را قورت دادن

عاشیق : تورکجه فارسجا

ا.شاعر، آهنگساز، نوازنده و خوانندة مردمی ‌را می‌گویند. خنیاگر. در گذشته وارساق، دده اوزان و یانساق نیز گفته می‌شد

عاشیق آبادی : تورکجه فارسجا

ا.نوعی رقص آزربایجانی

عاشیق ادبیاتی : تورکجه فارسجا

ادبیات پرداختة عاشیقها که یکی از رشته‎های غنی ادبیات فولکوریک آزربایجان است

عاشیق سایاغی : تورکجه فارسجا

ا.مر.نام آهنگی کوتاه در ردیف آهنگ عاشیقی

عالی قاپو : تورکجه فارسجا

آلاقاپو

عباسی : تورکجه فارسجا

ا.عباسی. سکّة نقرة که از زمان شاه عباس اول در ایران رایج بوده است. عاباسی، عاباز و عاباس نیز می‌گویند

عجب آغاجی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیانبق هندی. آلوی هندی

عجم آرپاسی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیاداغ چایی

عجم قمیشی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیاغاب فارسی. بومی ‌فارسی

عراقی : تورکجه فارسجا

ص.نوعی بز برگ نر یا ماده با گوشهای بزرگ. پاکستانی نیز می‌گویند

عرب آتی : تورکجه فارسجا

ا.مر.جاناسب عربی. پيشانى عريض، كمى برجسته و مسطح، روى بينى كوژ و صاف، بينى و منخرين ناصاف و برجسته در انتها، گوش كوچكتر از گوش تركمن، چشم درشت گرد، با حدقة برجسته، گونة مشخص و گِرد اتصال سر و گردن قوى و شمشيرى شكل، يال پرپشت، كپل مستقيم، افقى، برجسته و مربعى شكل، سينة مدوّر، كوتاه و عريض و شكم استوانه‌اى است و از نظر خصوصيات ظاهرى غير قابل اشتباه از ساير نژادهاى دنيا است. سر به طرز خاصى به گردن وصل شده و به طور آزاد مى‌تواند در همه جهات حركت نمايد. اسب عرب داراى تيره‎هاى متعددى مانند كهيلان حمدانى، عبيان، سگلاوى و حديان است و بسيار باهوش، شجاع، پرخون توأم با نجابت و رنگ آن غالباً خاكسترى يا سمند است

عرب اوْتو : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیاگیاهی از تیرة چلیپاییان. جنس وسیعی از گیاهان شامل شاهی. تره تیزک کوهی و

عرب داریسی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیاگندم عربی

عرب دوْشانی : تورکجه فارسجا

ا.مر.جاندو پا. دورحلین. دو پایه. (Dipoidae)

عرب ساچی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیابومادران

عربستان چایی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیاقات. شای العرب

عربستان داریسی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیاارزن عربی

عربستان یاسمنی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیایاسمن اللیل. یاسمن عربی

عرب صمغ آغاجی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیاطلح