Multilingual Turkish Dictionary تورکجه فارسجا

عنبر آغاجی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیاشیان. نوعی گل زینتی. (Mimoza Geum Urbanum)

عنبر بالیغی : تورکجه فارسجا

ا.مر.جاننوعی ماهی. (Catodon macrocephalus)

عوارض : تورکجه فارسجا

ا.[عر]مالیات اتفاقی که تا اواخر قرن نوزدهم میلادی در آزربایجان معمول بوده است

عیبجر : تورکجه فارسجا

ص.ناقص. معیوب. ناقص الخلقه. خارق العاده. زشت. پلید. نکوهیده. تحریف شده. ناموزون. بی‎معنی. نفرت آور. نامطلوب

یکی از حروف صامت زبان تورکی آزربایجانی است که جزء حروف صامت طنین دار، پسین کامی‌ و اصطکاکی گروه بندی می‌شود و در زبان تورکی آزربایجانی هیچگاه در اول کلمه نمی‌آید. کلمات بیگانه نیز از تلفظ بومی ‌پیروی می‌کنند و اگر اول کلمات بیگانه که به زبان تورکی آزربایجانی وارد شده‌اند، در اصل «غ» بوده دراین زبان به «ق» تبدیل می‌شود مانند: غریب که قریب بیان می‌شود. «غ» در آخر کلمات چند هجایی نمی‌آید. با این حال دراملاء متداول لغات وارده که در اصل با «غ» شروع می‌شود، شکل املاء اصلی را غالباً رعایت می‌کنند

غاتی : تورکجه فارسجا

ص.متفاقاتی

غارچیغای : تورکجه فارسجا

ا.جاننوعی پرندة مهاجر. (گویش تورکمنی)

غارلاواج : تورکجه فارسجا

ا.جانچلچله

غاز : تورکجه فارسجا

ا.متفاقاز

غازایاقی : تورکجه فارسجا

ا.متفاقاز آیاغی

غازبیگی : تورکجه فارسجا

ا.متفاواحدی برای مسکوک مسی در دورة صفوی. ده غازبیگی معادل یک شاهی بود. پول رایج در سده‎ای 16 و 18 میلادی در ایران معادل پنج دینار. 40 غازبیگی برابر یک عباسی بود