Multilingual Turkish Dictionary

تورکجه فارسجا

تورکجه فارسجا
کئچه تپن : تورکجه فارسجا

ا.نمدمال

کئچه جک : تورکجه فارسجا

ا.معبر. گذر. گذشته. گذران. معاش. توشه

کئچه چی : تورکجه فارسجا

ا.نمدمال. نمدفروش

کئچه گولو : تورکجه فارسجا

ا.مر.تکّه‌های نمد رنگین که بر پشت پالان می‌دوزند

کئچه لشمک : تورکجه فارسجا

مص.نمدی شدن. زبر شدن. ژولیدن و به هم چسبیدن موها

کئچه نک : تورکجه فارسجا

ا.پیشینه. راهرو. سرگذشت

کئچی : تورکجه فارسجا

ا.ص.بز. حیوانی است علفخوار و نشخوار کننده از نوع گوسفند، دارای شاخ ریش دراز و دم کوتاه، بدنش از موهای دراز پوشیده شده، از موی و کرک و شیر آن استفاده می‌کنند. گوشتش مانند گوشت گوسفند چربی دار و مطبوع نیست. آدم لجوج

کئچی آیاق : تورکجه فارسجا

ص.کسی که پاهایش مانند پاهای بز نازک است

کئچی اوْتو : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیاگل ابری. گل ابری مکزیکی. Ageratum)

کئچی بوْغاناغی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیاگیاهی است خارمانند و تیز که بز فقط سر آن را می‌خورد

کئچی بوینوزو : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیاخرنوب. گیاهی است خاردار که با سرکه پرورده کنند. بر چند نوع است که نوع شامی‌آن را در فارسی کورزه می‌گویند. (Ceratonia siliqua)

کئچیت : تورکجه فارسجا

ا.گذر. عبور. سان. رژه. گذار. معبر. گذرگاه

کئچیجی : تورکجه فارسجا

ص.گذرا. موقتی. بی‎دوام. ناچیز. غیرمهم. ساری. واگیر. عابر. رهگذر. کسی که در مسابقات، رتبة او را به دست آورد. سبقت گیرنده

کئچی دیرناغی : تورکجه فارسجا

ا.مر.قلم کنده کاری و برنده با سر مثلثی شکل

کئچیردیلمک : تورکجه فارسجا

مص.مف.عبورداده شدن. منتقل شدن. نقل شدن. راهنمایی شدن. خاموش شدن

کئچیرگن : تورکجه فارسجا

ص.بخشنده. با گذشت. تراوا (فیزیک)

کئچیرمک : تورکجه فارسجا

مص.عبور دادن. گذراندن. گذرانیدن. زندگی کردن. روزگار سپری کردن. منتقل کردن. انتقال دادن. به تصویب رساندن. به کرسی نشاندن. توهم فرو بردن. فرو بردن. خاموش کردن. اطفاء کردن. برگزار کردن (جلسه). به انجام رساندن. راهنمایی کردن. هدایت کردن. هادی بودن

کئچیرمه : تورکجه فارسجا

ا.مص.انتقال

کئچیریجی : تورکجه فارسجا

ا.عبوردهنده. راهنما. هادی (برق). رسانا

کئچیریش : تورکجه فارسجا

ا.مص.عبور. گذر. انتقال

کئچیریلمک : تورکجه فارسجا

مص.مف.عبورداده شدن. گذرانیده شدن. انتقال داده شدن. خاموش گردانیدن. برگزار شدن

کئچیریم : تورکجه فارسجا

ا.گذرگاه. معبر. هادی (الکتریک)

کئچی ساغان : تورکجه فارسجا

ا.مر.جاننوعی پرنده از تیرة گنجشکسانان. آدام آلدادان. (Plmulgus europaeus)

کئچی ساققالی : تورکجه فارسجا

ا.ص.ریش بزی. همچنین نام گیاهی است که آن را اسپیره یا ذقن المغره می‌نامند. چاییر ملکه سی، کئچی صدفی و ارکج ساققالی نیز می‌گویند. (Spiraea aruncus)

کئچی سؤگودو : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیابیدمشک. بید برّاق. درختی است شبیه به درخت بید، دارای شکوفه‎های معطر که عرق آن را می‌گیرند و شربت درست می‌کنند. عرق آن ملیّن و مقوّی قلب و معده است. پیش پیشه نیز می‌گویند. (Salix caprea)