Multilingual Turkish Dictionary

تورکجه فارسجا

تورکجه فارسجا
توْی قوشو : تورکجه فارسجا

ا.مر.جاننوعی پرندة سرخ پر با گوشتی لذیذ. (Otis tarda)

توْیقون : تورکجه فارسجا

ا.ص.دویقون. همچنین نوع سفید هریک از جنس پرندگان را گویند

توْیلاماق : تورکجه فارسجا

مص.جشن گرفتن. مهمانی دادن. سور دادن. لگد پراندن

توْیلوق : تورکجه فارسجا

ا.مجلس عروسی. عروسی

تویلو مئشه : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیانوعی درخت جنگلی

تویمک : تورکجه فارسجا

مص.در رفتن

توینا : تورکجه فارسجا

ص.[چین.Tao-jen. راهب بودایی]مردی که در راه است

توْی ناغارا : تورکجه فارسجا

عروسی و بزن و بکوب

توْیناق : تورکجه فارسجا

ا.سُم

توْیناک : تورکجه فارسجا

ا.قد.خربزة نیمرس

توْی وای : تورکجه فارسجا

مجلس عروسی یا عزا. خیر و شر

تویوب : تورکجه فارسجا

ا.تیوب. لاستیک نازک تویی چرخ اتومبیل یا دوچرخه که از هوا پر می‌شود

توْیوق : تورکجه فارسجا

ا.[مغ]مُرغ. رباعی که مصراع سوم آن قافیه داشته باشد

تویوق : تورکجه فارسجا

ا.جناس. جناس در تورکی بحری است مخصوص که آن را «بحر تویوق» نامند و آن وزن رمل مسدس مقصور است

توْیوق بالیغی : تورکجه فارسجا

ا.مر.جاننوعی ماهی

توْیوق بیتی : تورکجه فارسجا

ا.مر.جاننوعی حشرة انگلی که در مرغان خانگی زیست می‌کند

توْیوق پنجه سی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیانوعی گیاه چمنی

توْیوقچو : تورکجه فارسجا

ص.فروشنده مرغ

توْیوق چیچگی : تورکجه فارسجا

ا.مر.سو چیچگی

توْیوق قاراسی : تورکجه فارسجا

ا.مر.نوعی بیماری چشمی‌که قادر به دیدن اجسام در جاهای کم نور نشود

توْیوق قیزارتما : تورکجه فارسجا

ا.مر.نام نوعی بازی دسته جمعی شامل دست در قلاب کردن و سریع بیرون آوردن

توْیوق کیمی ‌اینه گیرمک : تورکجه فارسجا

عصر زود به خانه رفتن و خوابیدن

توْیوق کیمی‌ بوزوشمک : تورکجه فارسجا

از سرما کز کردن

توْیوقلوق : تورکجه فارسجا

ا.مرغدانی

تویول : تورکجه فارسجا

ا.ملک و آب و زمینی که در قدیم از طرف پادشاه به کسی واگذار می‌شد که از درآمد آن استفاده کند. واگذاری درآمد و هزینة ناحیة معینی است از طرف پادشاه و دولت به اشخاص بر اثر لیاقت یا به ازای مواجب و حقوق سالیانه از دورة ایلخانیان تا قاجار. اقطاع و سیورغال نیز نامیده شده است. اِقطاع (در فارسی جاگیر) یعنی واگذاردن زمین و یا بخشیدن عواید آن به کسی. زمینی را که به این ترتیب به کسی داده می‏شد قطیعه (جمع آن قطائع) نام داشت. اقطاع بر دو نوع است: 1واگذاری خود زمین که آن را اقطاع التملیک گویند. 2واگذاری عواید زمین که آن را اقطاع الاستغلال نامند. رسم اقطاع بیشتر در زمان فتح قلمروهای جدید و به پاس قدردانی از زحمات و دلاوریهای سرداران جنگی به وجود آمد. رسم اقطاع از روزگار عمر بن خطاب آغاز شد ولی در حقیقت از زمان بنی عباس رواج یافت. بعدها به جای کلمة اقطاع، واژه‏هایی چون سیورغال و تیول نیز به وجود آمد. در عصر مغولان بیشتر از سیورغال استفاده می‏شد. در ادبیات امروزی بیشتر تیول به کار می‏رود