Multilingual Turkish Dictionary تورکجه فارسجا

خوْروز لوبیاسی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیالوبیایی که دانه‎هایش سفید و بزرگ است

خوْروزونو قوْلتوغونا وئرمک : تورکجه فارسجا

اص.) عذر کسی را خواستن. کسی را از کار اخراج کردن. راندن

خوْرولداتماق : تورکجه فارسجا

مص.صدای خرخر چیزی را درآوردن. قلیان کشیدن

خوْرولداماق : تورکجه فارسجا

مص.خرخر کردن. خروپف کردن. خرناسه کشیدن. به خواب عمیق فرو رفتن. غرولند کردن. غل و غل کردن

خوْروم سالماق : تورکجه فارسجا

اص.پشته پشته کردن. کومه کومه کردن. یونجه را دو روز بعد از درو پشته پشته می‌کنند و روز بعد جمع می‌کنند

خوْروملاماق : تورکجه فارسجا

مص.دسته دسته کردن علوفه. به مقدار جیرة غذایی هر وعده را جدا کردن

خوْزئیین : تورکجه فارسجا

ص.[رو.Хозяин]ارباب. کارفرما. پهلوان. برومند

خوزامه اوْتو : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیااسطوخودس. سنبله. یاخیری. رنگ قفایی. شاه اسپرم رومی. عطارد. خزامی. گیاهی است ازتیرة نعناع. علفی است پایا و بوتة آن تا ارتفاع 70 سانتیمتر می‌رسد. جوشاندة آن برطرف کننده ناراحتی گوارش معده و همچنین بادشکن. مسکن. وآرام بخش و خواب آور است. خزامه اوتو نیز نوشته می‌شود. (Lavandula officinalis Syn)