Multilingual Turkish Dictionary Azerbaijani To Persian(Farsi)

FƏRİK : Az Turkish Farsi

مرغ جوان یک ساله
جوجه پرندگان
نیمچه مرغ
جوجه مرغی که هنوز به تخم نیامده است
جوجه کبک

FƏRİLLƏNMƏK : Az Turkish Farsi

اص.پیدا شدن دو بال بر جوانة کدو

ا.[مأخوذ از مفرش عربی]مفرش. اين دست بافته به شکل مکعب مستطيل بوده ، سطوح آن قبلاً بافته شده، سپس به هم دوخته مي شود. مفرش براي نگهداري رختخواب و وسايل خواب و لوازم ضروري استفاده مي شود. در هنگام کوچ، وسيلة بسيار مناسبي براي قرار دادن و حمل و نقل وسايل مختلف مي باشد

FƏS : Az Turkish Farsi

ا.[مأخوذ از نام شهر فاس در مراکش]فینه. کلاه سفید یا قرمز رنگ که مصریها و تورکان برسر می‌گذارند

FƏSƏLƏ : Az Turkish Farsi

ا.نوعی شیرینی. نان روغنی

FƏSLİYƏN : Az Turkish Farsi

ا.گیاریحان بری. شاهسپرم

FƏŞƏK : Az Turkish Farsi

ا.جانباششاق

FƏTHƏLİXAN MƏŞQİ : Az Turkish Farsi

آزار و اذیت بسیار. (گویش خوی)

FƏTİR : Az Turkish Farsi

ا.ص.[عر]نان فطیر. نانی که خمیر آن ورنیامده باشد. گِرد و پهن. صاف

FƏTİRÇƏ : Az Turkish Farsi

ا.مر.گیاایت بورنو

FIFILDAMAQ : Az Turkish Farsi

مص.صدای مخصوصی که گربه از دهانش خارج می‌کند

FIFIŞQA : Az Turkish Farsi

ا.پولکهای به هم فشردة درخت نارون که در اوایل بهار در سرشاخه‎های آن می‌روید و در قدیم بچه‎ها آن را می‌خوردند

FILIQ : Az Turkish Farsi

ا.بدون پوست. پوست کنده. لخت. غلفتی

FILIQ : Az Turkish Farsi

بدون پوست
پوست کنده
لخت
غلفتی

FILQI : Az Turkish Farsi

ا.فیلیق

FINDIQ : Az Turkish Farsi

ا.گیافندق. درختی است از تیرة پیاله‎داران، دارای برگهای پهن و دندانه‎دار و گلهای خوشه‎ای، دانة آن کوچک و گِرد با پوست سخت و مغز آن خوش طعم و خوردنی و دارای یک مادّة زیاد کنندة فشار خون است. (Corylus avellana)