Multilingual Turkish Dictionary

Azerbaijani To Persian(Farsi)

Azerbaijani To Persian(Farsi)
KƏND XUDA : Az Turkish Farsi

ا.[تر.فا]کند+خدا. دهبان. به صورت کدخدا وارد فارسی و به صورت «الکَتخدا» به معنای پیشکار بزرگان، وارد عربی شده است

KƏND YANI : Az Turkish Farsi

اطراف ده. جنب ده

KƏNDCİK : Az Turkish Farsi

ا.ده کوچک

KƏNDÇİ : Az Turkish Farsi

ا.دهقان. دهاتی. برزگر

KƏNDDAŞ : Az Turkish Farsi

ص.هم ولایتی

KƏNDİ : Az Turkish Farsi

ا.کندو. ظرف برای نگهداری غلات و آرد. گودال مخصوص نگهداری گندم

KƏNDİ : Az Turkish Farsi

ق.خود

KƏNDİL : Az Turkish Farsi

ا.کندیر

KƏNDİR : Az Turkish Farsi

ا.کنف. طناب. ریسمان. بند. قیطان. چتنه نیز می‌گویند

KƏNDİR : Az Turkish Farsi

کنف
طناب
ریسمان
بند
قیطان
چتنه نیز می گویند

KƏNDİR BAZ : Az Turkish Farsi

ا.[تر.فا]بندباز

KƏNDİR OTU : Az Turkish Farsi

ا.مر.گیابنگ. گل زنگوله‎ای از تیرة پنیرکیان که در ساقه‎های آن در زیر پوست، رشته‌هایی وجود دارد که به آسانی جدا می‌شود و از آنها گونی و طناب و چیزهای دیگرمی‌بافند. گاودارو. (ضداسهال) Abutilon Calamagrostis.ver)

KƏNDİR QAYIŞ : Az Turkish Farsi

ص.محکم. فرز. سمج. مقاوم. کسی که در کشتی حریف را محکم می‌گیرد و تا مغلوب نکند، رها نمی‌کند

KƏNDİRÇİ : Az Turkish Farsi

ا.[تر.فا]بندباز

KƏNDİRİ : Az Turkish Farsi

ا.نوعی رقص آزربایجانی. طناب (کندیر) در مراسم شادی مردمی‌ منطقة شکی از جمله لوازم مورد استفادة ضروری است. طناب بازان استادی و مهارتهای حرکتی خود را بر روی طناب نشان داده و عناصر رقص را نیز در حرکات خود داخل می‌نمودند. رقصی است سریع و مهیج با ریتم قایتاقی. ملودی رقص در اواخر قرن گذشته در منطقة شکی آفریده شده است

KƏNDLİ : Az Turkish Farsi

ص.دهاتی

KƏNDRÜK : Az Turkish Farsi

ا.خورجین چرمی. انبان چرمی ‌برای نگهداری نان، سفرة پوستین برای الک کردن آرد و باز کردن خمیر

KƏNDU : Az Turkish Farsi

قد.خود

KƏNDUSTAN : Az Turkish Farsi

ا.دهستان. اهل ده

KƏNƏ : Az Turkish Farsi

ا.جانحشره‎ای است طفیلی که از خون میزبان (انسان، سگ و پرنده) تغذیه می‌کند و ناقل میکروب برخی بیماریهاست. انواع مختلفی چون للک گنه سی (Zachvatkinia sternae) ، قیرمیزی گنه جیک (Trombidium terox)، قوتورلوق گنه لری Acaras siro) و سو گنه لری Arrenarus glabator) در آزربایجان دیده می‎شوند

KƏNƏ OTU : Az Turkish Farsi

ا.مر.گیاکنف. شاهدانه. (Ricinus communis)

KƏNƏF : Az Turkish Farsi

ا.کندیر

KƏNƏK : Az Turkish Farsi

ص.گردو یا بادامی‌که مغز به دشواری درمی‌آید. کار دشوار. آدم بی‎خیر و لجوج

KƏNGƏR : Az Turkish Farsi

ا. گیاگیاهی است علفی و پایا با برگهای بریده و خاردار. گلهایی صورتی رنگ دارد. از ساقة زیرزمینی و جوان آن خورشت تهیه می‌کنند

KƏNGƏR OTU : Az Turkish Farsi

ا.مر.گیاخارشتر. بوته خار. تاتاری لرزان. خارمشک. بادآورده. Acanthe) تیکان اوتو. دوه تیکانی. شفقت تیکانی و مشک تیکانی نیز می‌گویند. گیاهی است یک یا چندساله، خودرو، خاردار و سفید رنگ، دارای ساقة راست و برگهای بزرگ پوشیده از تار است وبیشتر در دامنة کوهها می‌روید. در ناراحتیهای جهار هاضمه یا گوارشی و به عنوان اشتهاآور مصرف سنتی دارد