Multilingual Turkish Dictionary

Azerbaijani To Persian(Farsi)

Azerbaijani To Persian(Farsi)
PALAN : Az Turkish Farsi

ا.پالان. پشتی. جل (روی چهار پایان بارکش یا پشت حمال‎ها می‎نهند). لباس کلفت و سنگین و بی‎قواره. پالان یک خر دارای قسمت برآمده جلویی بنام «قاش» و دوقسمت ضخیم در دو طرف کمرش بنام «ناوار» و قسمت دیگر که روی شکمش را می‌گیرد. و معمولاً روی پلان یک گونی به هم دوخته یا «خارال» می‌اندازند که «پالان اوزو» گویند. زیر پالان بر روی خر برای جلوگیری از زخم شدن بدن حیوان به خاطر زمخت بودن پالان، یک چیز نرم مثل کت کهنه یا تکّه لحافی می‌گذارند که «یومشاقلیق» گفته می‌شود. و پالان را با طناب مخصوصی که «اورکن» گویند و معمولاً خانمها مثل فرش می‌بافند امّا خیلی سریع (حداکثر یک روزه) به پشت خر سفت می‌کنند و حلقه‎ای در یک سر آن است برای سفت کردن هنگام رد کردن از زیر شکم که «دوغاناق» گفته می‌شود و اورکن ناگزیر از آن رد می‌شود. برای اینکه در سرازیری، پالان جلو روی گردن الاغ نیامده و یا نیفتد، مخصوصاً در الاغهایی که شکم کوچکی دارند، یک تکّه اورکن به قسمت پشت پالان می‌دوزند که موقع گذاردن، آن را زیر دم خر می‌اندازند این تکّه را «قوشی» گویند. (زیر دم خر و اسب و قاتر را قوش گویند)

PALAN : Az Turkish Farsi

ا.صورت تحریف شدة پلان. پلان

PALAN ATI : Az Turkish Farsi

ا.مر.اسبی از نژاد عربی که در نژاد مختلط باشد

PALAN TÖKƏN : Az Turkish Farsi

ا.ص.(پالان انداز) جای سنگلاخ و بلند

PALANI : Az Turkish Farsi

ا.پالان دوز

PALANI AŞIRMAQ : Az Turkish Farsi

اص.مست شدن

PALANLAMAQ : Az Turkish Farsi

مص.پالان بر پشت (حیوان) نهادن. تحمیق کردن

PALANLI QƏCİR : Az Turkish Farsi

ا.مر. جانلاشخور

PALATA : Az Turkish Farsi

ا.مجلس. شورا. بخش بیمارستان. بخش ادارات و سازمان‎ها

PALATA : Az Turkish Farsi

مجلس
شورا
بخش بیمارستان
بخش ادارات و سازمانها

PALAV : Az Turkish Farsi

ا.پلو

PALAZ : Az Turkish Farsi

ا.نوعی زیرانداز نازک. زیرانداز. گونه‎ای قالیچه‎ که پرز ندارد. در آذربايجان همه گليمها و يا بافته‎هائي كه با تكنيك دوز توخوما يايقيDüz Toxuma Yayqı بافته مي شوند، با نام عمومي پالاز ناميده ميشوند در اين دسته علاوه بر خود پالاز، انواع زيلو، جاجيم، شدده، ورني و سوماک نيز قرار دارند. به صورت «پلاس» وارد زبان فارسی و به صورت «البلاز» وارد زبان عربی شده است. به معنای بچه اردک نیز استفاده می‌شود

PALAZ : Az Turkish Farsi

نوعی زیر انداز نازک
زیرانداز
گونه ای قالیچه که پرز ندارد
به صورت پلاس وارد فارسی و به صورت البلاز وارد عربی شده است

PALAZ QULAQ : Az Turkish Farsi

ا.ص.خفاش. جانور است پستاندار شبیه به موش و سیاه رنگ، دست و پایش با پردة نازکی به هم متصل شده و به شکل بال درآمده است که با آن می‌تواند مثل پرندگان پرواز کند. پوز باریک و دوگوش برجسته و دندانهای بسیار تیز دارد. چشمهایش ضعیف است و نمی‌تواند در آفتاب بیرون بیاید. روزها را در تاریکی به سر می‌برد و هنگام غروب بیرون می‌آید. در حین پرواز، حشرات را می‌خورد. گوش گوشتالو. گوش پهن و گنده (پالاز به معنی فربه هم بوده که فقط این اصطلاح باقی مانده)

PALAZLIQ : Az Turkish Farsi

ص.مناسب برای تهیة پلاس

PALÇIQ : Az Turkish Farsi

ا.گِل.گلی. گِلین. تهمت. افتراء

PALÇIQ : Az Turkish Farsi

گِل
گِلین
تهمت
افتراء

PALÇIQ BALIĞI : Az Turkish Farsi

ا.مر.جاننوعی ماهی رودخانة نیل

PALÇIQÇI : Az Turkish Farsi

ا.گِل کار. کارگری که گِل می‎سازد

PALÇIQLAMAQ : Az Turkish Farsi

مص.گِل اندودن. گِل مالیدن. گِل درست کردن

PALÇIQLANMAQ : Az Turkish Farsi

مص.مف.گِلی شدن. با گِل اندوده شدن. گِل مالیده شدن

PALÇIQLIQ : Az Turkish Farsi

ا.لجن‎زار. جای گل آلود

PALÇIQLIQ : Az Turkish Farsi

لجن زار
جای گل آلود

PALETOT] PALTO : Az Turkish Farsi

ا.[فر.پالتو. این واژه به واسطة زبان تورکی از زبان روسی وارد زبان فارسی شده است

PALID : Az Turkish Farsi

ا.جانبلوط. درختی است تناور دارای برگهای شکافدار، گلهایش زرد رنگ و به صورت سنبلة دراز و آویخته، میوه‎اش بیضوی و درون آن دانه‎ای قرار دارد. دانه‎های آن را روی آتش بریان می‎کنند و می‌خورند و از آرد آن نان می‌پزند. بسیار مقوّی و مغذّی است و کالری زیاد به بدن می‌دهد. چوب آن بسیار محکم و سخت است و در آب دیر ضایع می‌شود