Multilingual Turkish Dictionary Azerbaijani To Persian(Farsi)

POZMAQ : Az Turkish Farsi

مص.به هم زدن. پریشان کردن. داغان کردن. به هم ریختن. پاک کردن. زدودن. حذف کردن. مختل ساختن. خراب کردن. از قانون و مقرّرات تخلف کردن. سکوت را شکستن. نقض عهد کردن

POZMAQ : Az Turkish Farsi

به هم زدن
پریشان کردن
داغان کردن
به هم ریختن
پاک کردن
زدودن
حذف کردن
مختل ساختن
خراب کردن
از قانون و مقررات تخلف کردن
سکوت را شکستن
نقض عهد کردن

POZULMAQ : Az Turkish Farsi

مص.به هم خوردن. پریشان شدن. داغان شدن. پاک شدن. زدوده شدن. حذف شدن. مختل شدن. خراب شدن. سلامتی را از دست دادن و ضعیف شدن. اسهال گرفتن. مورد تخلف قرار گرفتن قانون و مقرّرات

POZULUŞ : Az Turkish Farsi

ا.لغو. پراکندگی

POZULUŞMAQ : Az Turkish Farsi

مص.پراکنده شدن. متفرق شدن. مختل شدن و به هم خوردن روابط دو نفر. قهر کردن

POZUM : Az Turkish Farsi

ا.اختلال. فسخ

POZUNTU : Az Turkish Farsi

ا.پراکندگی. پریشانی. اختلال

POZUQ : Az Turkish Farsi

ص.ابطال شده. به هم ريخته. پريشان. بنجل. ناراحت. نوعی ساز با 9 سیم. خرد (پول)

POZUŞDURMAQ : Az Turkish Farsi

مص.سب.به هم ریزاندن. خراب گردانیدن

POZUŞMAQ : Az Turkish Farsi

مص.باهم به هم ریختن. با هم خراب شدن

POZUŞUQ : Az Turkish Farsi

ص.به هم ریخته

PÖHLƏMƏK : Az Turkish Farsi

مص.رو چوبی زدن. به تعداد زیر چوبی کوچک یا پیل با چوب بزرگ زدن

PÖHRƏ : Az Turkish Farsi

ا.جوانه. پیش برگ. پا جوش درخت. درخت جوان. شاخة جوان. گروهی از زنبورهای جوان که از کندو خارج شده و به صورت توده‎ای از یک درخت آویزان می‌شوند و زنبوردار با استفاده از آنها کندوی تازه‎ای ترتیب می‌دهد