Azerbaijani To Persian(Farsi)
QACAN : Az Turkish Farsi
قد.هروقت. وقتی که
QACAQ : Az Turkish Farsi
ا.ظرف آلات
QACAR : Az Turkish Farsi
ا.استخوان زیرین فقرات پشت و پهلو. دونده (از ریشة قاچماق). نام طایفهای حکومتگر از تورکان. [نام این طایفه ممکن است از واژة قوجور به معنای دلاور و یا قاچار به معنای دونده و تیزرو باشد. در گویش تورکان هزارة افغانستان نیز واژة «غَجَر» به معنای آدم پر رو و بی حیاء مرسوم است. ش]
QACI : Az Turkish Farsi
ا.سگ ماده
QACIMAQ : Az Turkish Farsi
مص.خم شدن (چوب تر). منقبض شدن در اثر خشکی
QACINMAQ : Az Turkish Farsi
مص.دهن درّه کردن
QACLAŞMAQ : Az Turkish Farsi
مص.مخالف شدن
QACLIQ : Az Turkish Farsi
ا.دشمنی. مخالفت
QAÇ : Az Turkish Farsi
ا.پارهای از خربزه و مانند آن. جویباری کوچک برای آبیاری مزرعه. نوعی تیر. شکاف. ترک. بریده. چقدر. به همین صورت و معنا وارد زبان فارسی شده است
QAÇ : Az Turkish Farsi
پاره ای از خربزه و مانند آن
جویباری کوچک برای آبیاری مزرعه
نوعی تیر
شکاف
ترک
بریده
چقدر
به همین صورت و معنا وارد زبان فارسی شده است
QAÇ AT BASDI : Az Turkish Farsi
ا.بسیار شتابان. بیصبرانه
QAÇ QOV : Az Turkish Farsi
ا.قاچاقاچ
QAÇA : Az Turkish Farsi
ا.کل. نوعی گوسالة بزرگ و نیرومند
QAÇA QOŞULUQ : Az Turkish Farsi
ا.هرج و مرج
QAÇAĞAN : Az Turkish Farsi
ص.فرارکننده. فراری. تندرو. تیزپا. رموک. مگس ریزه. کمیچه
QAÇAĞAN TİKANI : Az Turkish Farsi
ا.مر.گیاکنگر خر. چرچه
QAÇAMAQ : Az Turkish Farsi
مص.پنهانی چیزی یا کسی را تعقیب کردن و یا از پی آن دویدن. نوعی پاپان روغنی
QAÇAN : Az Turkish Farsi
ص.دوان. جاری. تیزرو. در زمان قدیم به معنای هاچان (کی؟) استفاده میشد
QAÇAN QAÇAN : Az Turkish Farsi
ا.بدو بدو. نوعی بازی کودکانه
QAÇANTA : Az Turkish Farsi
ص.فرّار
QAÇAQ : Az Turkish Farsi
ص.فراری. دهقانانی که برای مبازره با خوانین و مأمورین دولتی به کوهها و جنگلها فرار میکردند و داستان دلاوریهایی آنان (مانند قاچاق نبی، قاچاق کرم و قاچاق محمد) زبانزد مردم آزربایجان است. تندرو.کاری برخلاف قانون که پنهانی انجام شود. متاعی که معامله یا ورود آن به کشور ممنوع باشد. کالایی که خارج از قواعد گمرکی وارد کشور شود. به همین صورت و معنا وارد زبان فارسی شده است
QAÇAQ : Az Turkish Farsi
فراری. دهقانانی که برای مبارزه با خوانین و مأمورین دولتی به کوهها و جنگلها فرار می کردند و داستان دلاوریهای آنان(مانند قاچاق نبی ، قاچاق کرم ، و قاچاق محمد) زبانزد مردم آزربایجان است
تندرو
کاری بر خلاف قانون که پنهانی انجام شود
متاعی که معامله یا ورود آن به کشور ممنوع باشد
کالایی که خارج از قواعد گمرکی وارد کشور شود
به همین صورت و معنا وارد زبان فارسی شده است
QAÇAQ HƏRƏKAT : Az Turkish Farsi
ا.جنبش دهقانی به رهبری و سرکردگی «قاچاق» برعلیه خانها و مأموران دولتی
QAÇAQ QULDUR : Az Turkish Farsi
ص.راهزن
QAÇAQ YOLU : Az Turkish Farsi
ا.راه دررو
- Azerbaijani
- Azerbaijani To Azerbaijani
- Azerbaijani To English
- Azerbaijani To Persian(Farsi)
- Turkish
- Turkish To Turkish
- Turkish To English
- Turkish To Germany
- Turkish To French
- English
- English To Azerbaijani
- English To Turkish
- Germany
- Germany To Turkish
- French
- French To Turkish
- تورکجه
- تورکجه To Persian(Farsi)
- تورکجه To تورکجه
- Persian(Farsi)
- Persian(Farsi) To Azerbaijani