Multilingual Turkish Dictionary

Azerbaijani To Persian(Farsi)

Azerbaijani To Persian(Farsi)
QAUA GÖRÜMCƏYİ : Az Turkish Farsi

ا.مر.جاننوعی عنکبوت. (Drossus)

QAUA GÖVƏRÇİNİ : Az Turkish Farsi

ا.مر.جاننوعی کبوتر. (Columbo livia)

QAUA MEŞƏSİ : Az Turkish Farsi

ا.مر.گیانوعی درخت که داخل هیزمش به رنگ خاکستری و قهوه‎ای و بیرون آن به رنگ زرد یا سفید است. (Quercus robur)

QAV : Az Turkish Farsi

ا.بیغه. چوبی است مانند قارچ که از زیر درختان برآید و آن را جوشانیده پوده سازند که از چخماق آتش در آن گیرند. پوستی که مار بیرون انداخته است

QAV GÖBƏLƏYİ : Az Turkish Farsi

ا.مر.جاننوعی قارچ که درتنة درختان یافت می‌شود. (Fomes fomentarius)

QAVADURA : Az Turkish Farsi

ا.محل اتصال شانه به بازو در لباس

QAVAL : Az Turkish Farsi

ا.دف.دایره. نوعی رقص آزربایجانی

QAVAL : Az Turkish Farsi

دف
دایره
نوعی رقص آزربایجانی

QAVAL SÜMÜYÜ : Az Turkish Farsi

ا.مر.دو استخوان ضخیم ران

QAVALÇI : Az Turkish Farsi

ا.دف زن

QAVALI : Az Turkish Farsi

ا.آلو. قطره طلا

QAVALILIQ : Az Turkish Farsi

ا.باغ آلو

QAVAN : Az Turkish Farsi

ا.قاغان

QAVAQ : Az Turkish Farsi

ا.گیاسپیدار.تبریزی. (Populus) همچنین به معنای شوره و پوسته‎ای است که در میان موهای حیوانات یافت می‌شود

QAVAQ ƏNCİRİ : Az Turkish Farsi

ا.مر.گیانوعی انجیر که پوست آن به رنگ مور روشن است

QAVAQLIQ : Az Turkish Farsi

ا.جنگل سپیدار

QAVARA : Az Turkish Farsi

ا.اندام. به صورت قواره وارد زبان فارسی شده است

QAVARA : Az Turkish Farsi

اندام
به صورت قواره وارد زبان فارسی شده است

QAVARA VERMƏK : Az Turkish Farsi

مص.با قدرت و زور چیزی را برگرداندن

QAVAT : Az Turkish Farsi

ص.آدم سبکسر

QAVAT : Az Turkish Farsi

آدم سبکسر

QAVATA : Az Turkish Farsi

ا.نوعی ظرف چوبی. ظرف شیشه‌ای شکر. نوعی گیاه از جنس فلفل دولمه‎ای قابل استفاده در ترشی. (Solanum capsicum grossum)

QAVƏRSƏ : Az Turkish Farsi

ا.یکی از تولیدات تزئینی زرگری که به شکل کره از طلا و نقره می‌سازند و معمولاً برگ، جقه و غیره نیز روی آن نصب می‌کنند

QAVIRMASI BASMAQ : Az Turkish Farsi

اص.اشباع شدن روغن. در زمان قدیم برای آذوقة زمستان قیمه درست می‌کردند و قیمه را در ظرفهای بزرگ یا در حلبی های درب دار، می‌ریختند. سعی بر این بود که روغن گوشت را بپوشاند

QAVIRQA : Az Turkish Farsi

ا.قووورقا