Multilingual Turkish Dictionary

Azerbaijani To Persian(Farsi)

Azerbaijani To Persian(Farsi)
QOZ QƏRƏ : Az Turkish Farsi

ا.مر.گیالارک. یالان قوز هم می‌گویند

QOZ QOZ OYNAMAQ : Az Turkish Farsi

مص.گردو بازی کردن

QOZA : Az Turkish Farsi

ا.غلاف پنبه که هنوز پنبة آن را در نیاورده باشند. غوزة نخود. عدس و یا گاودانه. جوز (سرو و کاج). نوعی زینت زنانه که بر بازوی لباس می‌دوختند

QOZACIQ : Az Turkish Farsi

ا.غوزة کوچک

QOZALAMAQ : Az Turkish Farsi

مص.غوزه درآوردن

QOZALAN : Az Turkish Farsi

ا.مادیان زاینده

QOZALAQ : Az Turkish Farsi

ا.میوه‎هایی که پایین آنها گِرد و سرشان مخروطی است

QOZANMAQ : Az Turkish Farsi

مص.آرایش کردن

QOZAQ : Az Turkish Farsi

ا.به شکل فرفرة چوبی زمینی. قوطی فلزی که در زمان قدیم معمولاً نامة پادشاهان را در آن نگهداری می‌کردند

QOZAQLANMAQ : Az Turkish Farsi

مص.قیافه گرفتن. فخر فروختن

QOZAVARI : Az Turkish Farsi

ص.شبیه غوزه

QOZLA : Az Turkish Farsi

ا.محل نشستن راننده در درشکه و عرابه

QOZLANMAQ : Az Turkish Farsi

مص.تکبّر به خرج دادن. مغرور شدن. خودنمایی کردن

QOZLUQ : Az Turkish Farsi

ا.گردوزار. باغ گردو

QOZQURMAQ : Az Turkish Farsi

مص.چاخان کردن. دروغ بافتن

QOZQURTMAQ : Az Turkish Farsi

مص.چاخان کردن. دروغ بافتن

QRUMPET : Az Turkish Farsi

ص.قورومساق

QRUP : Az Turkish Farsi

ا.[آلمانی]دسته. گروه

QRVAMA : Az Turkish Farsi

ا.مص.گریبانگیری

QRVAMAQ : Az Turkish Farsi

مص.گریبان کسی را گرفتن. درگیر شدن. چنگ زدن

QRVANMAQ : Az Turkish Farsi

مص.مف.چنگ زده شدن. گریبانگیر شدن

QRVAŞMAQ : Az Turkish Farsi

مص.گلاویز شدن. به همدیگر چنگ زدن

QU : Az Turkish Farsi

ا.جانپرنده‎ای است زیبا با گردن دراز و پاهای پرده‎دار، در آب به خوبی شنا می‌کند، پرهایش نرم و لطیف و به رنگ سفید یا سیاه، گوشتش چرب و چغل است و چندان مطبوع نیست. در انواع قارابویون، قارادیمدیک و قیزیل دیمدیک موجود است. در فارسی آن را «اج» می‌نامند. به همین صورت و معنا وارد زبان فارسی شده است

QU : Az Turkish Farsi

پرنده ای است زیبا با گردن دراز و پاهای پرده دار ، در آب به خوبی شنا می کند ، پرهایش نرم و لطیف و به رنگ سفید یا سیاه ، گوشتش چرب و چغل است و چندان مطبوع نیست
به همین صورت و معنا وارد زبان فارسی شده است

QUANMAQ : Az Turkish Farsi

مص.کمربند یا شال کمر یا شمشیر و غیره بستن. محاصره شدن