Multilingual Turkish Dictionary

Azerbaijani To Persian(Farsi)

Azerbaijani To Persian(Farsi)
TUTUŞMAZ : Az Turkish Farsi

ص.متضاد. ضد

TUTUŞMAZ : Az Turkish Farsi

متضاد
ضد

TUTUZDURMAQ : Az Turkish Farsi

مص.گیراندن. نواختن

TUTUZDURMAQ : Az Turkish Farsi

گیراندن
نواختن

TUYNA : Az Turkish Farsi

ص.[چین.Tao-jen. راهب بودایی]مردی که در راه است

TUYUB : Az Turkish Farsi

ا.تیوب. لاستیک نازک تویی چرخ اتومبیل یا دوچرخه که از هوا پر می‌شود

TUYUL : Az Turkish Farsi

ا.ملک و آب و زمینی که در قدیم از طرف پادشاه به کسی واگذار می‌شد که از درآمد آن استفاده کند. واگذاری درآمد و هزینة ناحیة معینی است از طرف پادشاه و دولت به اشخاص بر اثر لیاقت یا به ازای مواجب و حقوق سالیانه از دورة ایلخانیان تا قاجار. اقطاع و سیورغال نیز نامیده شده است. اِقطاع (در فارسی جاگیر) یعنی واگذاردن زمین و یا بخشیدن عواید آن به کسی. زمینی را که به این ترتیب به کسی داده می‏شد قطیعه (جمع آن قطائع) نام داشت. اقطاع بر دو نوع است: 1واگذاری خود زمین که آن را اقطاع التملیک گویند. 2واگذاری عواید زمین که آن را اقطاع الاستغلال نامند. رسم اقطاع بیشتر در زمان فتح قلمروهای جدید و به پاس قدردانی از زحمات و دلاوریهای سرداران جنگی به وجود آمد. رسم اقطاع از روزگار عمر بن خطاب آغاز شد ولی در حقیقت از زمان بنی عباس رواج یافت. بعدها به جای کلمة اقطاع، واژه‏هایی چون سیورغال و تیول نیز به وجود آمد. در عصر مغولان بیشتر از سیورغال استفاده می‏شد. در ادبیات امروزی بیشتر تیول به کار می‏رود

TUYUL : Az Turkish Farsi

ا.متفاتویول

TUYUQ : Az Turkish Farsi

ا.جناس. جناس در تورکی بحری است مخصوص که آن را «بحر تویوق» نامند و آن وزن رمل مسدس مقصور است

TUZANQ : Az Turkish Farsi

ا.زمینی که خاک آن نرم باشد

TUZĞAQ : Az Turkish Farsi

ا.گیاهی است مدوّر به بزرگی دستنبو که در صحرا می‌روید و پردة نازکی بر روی آن کشیده شده و جوف آن از چیز نرم پر است که چون دست به آن پرده رسد، شکافته شود

TÜF : Az Turkish Farsi

ا.بیرون دادن هوا یا آب داخل دهان. به صورت تُف وارد زبان فارسی و به صورت Tyf وارد زبان روسی شده است

TÜF : Az Turkish Farsi

بیرون دادن هوا یا آب داخل دهان
به صوذت تُف وارد زبان فارسی و به صورت tyfوارد زبان روسی شده است

TÜFƏ TÜF : Az Turkish Farsi

ا.باد شدید

TÜFƏK : Az Turkish Farsi

ا.اسلحة بلند. قدیم در بین تورکان مرسوم بود که داخل چوبی را خالی می‌کردند و چیزی ریزی در آن گذارده و با فوت کردن آن، پرندگان را هدف قرار می‌دادند. بعدها این نام برای سلاحی به کار رفت که دارای لولة فلزی است و با آن تیراندازی می‌کنند. به صورت تفنگ وارد زبان فارسی شده است. [در فرهنگ اصطلاحات دورة قاجار، واژه تفنگ فارسی عنوان شده که اشتباه است. ش]

TÜFƏK : Az Turkish Farsi

اسلحه بلند

TÜFƏKÇİ : Az Turkish Farsi

ا.تفنگ ساز. تفنگدار. به صورت تفنگچی وارد زبان فارسی شده است

TÜFƏKÇİ : Az Turkish Farsi

تفنگ ساز
تفنگدار
به صورت تفنگچی وارد زبان فارسی شده است

TÜFƏKLİK : Az Turkish Farsi

ا.توفک

TÜK : Az Turkish Farsi

ا.مو. یک دسته موی و پشم. موی پیشانی. کاکل اسب. پشم. پر. پرزهای ظریف روی بعضی از میوه‎ها

TÜK : Az Turkish Farsi

مو
یک دسته موی و پشم
موی پیشانی
کاکل اسب
پشم
پر
پرزهای ظریف روی بعضی از میوه ها

TÜK BASMAQ : Az Turkish Farsi

پرمو شدن. بلند شدن مو

TÜK DAMAR : Az Turkish Farsi

ا.مویرگ

TÜK DAMAR : Az Turkish Farsi

مویرگ

TÜK MİLİ : Az Turkish Farsi

ا.ساقة مو