Azerbaijani To Persian(Farsi)
ÇÖMÇƏ QUYRUQ : Az Turkish Farsi
بچه قورباغه
ÇÖMÇƏ XATIN : Az Turkish Farsi
ا.مر.لارو قورباغه (در مرحلهای که آبزی و شبیه ماهی است). مراسم باران خواهی. در برخی نقاط آزربایجان در هنگام برپایی آن، قاشقی چوبی را که بر سر آن پارچهای پیچیدهاند تا به یاد آورنده جنس مؤنث باشد و به شکل خاتونی جلوه نماید، در برابر شرکت کنندگان در این آیین سنتی میگیرند. عدّة زیادی از کودکان و نوجوانان در این مراسم شرکت میکنند و در حالی که به طور دسته جمعی حرکت مینمایند، اشعار باران خواهی سر میدهند. برخی نیز بر طبل و دهل میکوبند و گویا میخواهند اعلام عمومی دهند و همه را به برپایی این مراسم متوجه نمایند.آنها خانه به خانه میگردند و از هر دری انعامی میگیرند. معمولاً این انعام شامل وسائل مورد نیاز برای پخت یک آش است چرا که در پایان این مراسم قرار است با آن هدایا آش باران پخته شود. پس از این که برگزارکنندگان کار خود را در کوچه پس کوچهها تمام نمودند، به یکی از بلندیهای اطراف میروند تا مشغول تهیة آش باران شوند.آش در دیگی پخته میشود و کودکان و نوجوانان مراسم چومچه خاتون گِرد آن حلقه میزنند و همه انتظار میکشند. انتظار این دسته شامل دو چیز میشود: اول این که آش باران بپزد و دوم و مهمتر اینکه باران ببارد چراکه اگر بارانی نبارد، هیچ کس لب به آن آش نمیزند وآش درون دیگ را از همان بلندی بر روی زمین میریزند. امّا اگر بعد از ساعتها چشم دوختن کودکان معصوم به آسمان، باران بارید، همگی با شور و حال وصف ناپذیری از آن آش میخورند و پروردگار را شکر میکنند
ÇÖMÇƏDAN : Az Turkish Farsi
ا.مر.[تر.فا]نوعی بافتة ظریف که در گذاشتن قاشق و
.. استفاده میشد. در برخی جاها مانند دوهچی و خیزی، به این بافته «مَقَله» میگویند
ÇÖMÇƏLƏMƏK : Az Turkish Farsi
مص.با چمچه برداشتن یا به هم زدن. همة محتویات بشقاب یا ظرف را در یک دفعه خوردن
ÇÖMLƏMƏK : Az Turkish Farsi
مص.چومبلمک
ÇÖNDƏRİLMƏK : Az Turkish Farsi
مص.مف.برگشت داده شدن. برگردانده شدن. عقب رانده شدن
ÇÖNDƏRMƏK : Az Turkish Farsi
مص.تبدیل کردن. ترجمه کردن. برگرداندن. پشت و رو کردن
ÇÖNDÜ : Az Turkish Farsi
ا.قد.آوازه. شهرت. غنیمت. بخشش. هدیه
ÇÖNDÜ : Az Turkish Farsi
آوازه
شهرت
غنیمت
بخشش
هدیه
ÇÖNGƏ : Az Turkish Farsi
ص.فرورفته. ورقلنبیده
ÇÖNGƏLMƏK : Az Turkish Farsi
مص.ضعیف و ناتوان شدن
ÇÖNGƏLMƏK : Az Turkish Farsi
ضعیف و ناتوان شدن
ÇÖNGƏMƏK : Az Turkish Farsi
مص.چمباتمه زدن
ÇÖNGƏMƏK : Az Turkish Farsi
چمباتمه زدن
ÇÖNMƏ : Az Turkish Farsi
ا.برگشت. برگردان. واژگونی. عقبگرد
ÇÖNMƏ : Az Turkish Farsi
برگشت
برگردان
واژگونی
عقبگرد
ÇÖNMƏK : Az Turkish Farsi
مص.برگشتن. روبرگرداندن. واژگون شدن. وارونه شدن. عقب گرد کردن
ÇÖNMƏK : Az Turkish Farsi
برگشتن
واژگون شدن
وارونه شدن
عقب گرد کردن
ÇÖNÜK : Az Turkish Farsi
ص.برگشته. وارونه. واژگونه
ÇÖNÜK : Az Turkish Farsi
برگشته
وارونه
واژگونه
ÇÖP : Az Turkish Farsi
ا. باریکة چوب. چوب. خس. دمچة میوه. باسیل. رسوب شراب. دُرد. شایسته. موافق
ÇÖP : Az Turkish Farsi
باریکه ی چوب. چوب
خس
دمچه ی میوه
باسیل
رسوب شراب
دُرد
شایسته
موافق
ÇÖP ATMAQ : Az Turkish Farsi
پشک انداختن. قرعه کشیدن
ÇÖP BAŞI : Az Turkish Farsi
ا.حق مالکانه که در مقابل چرانیدن مرتع از رعیت دریافت میشد. عوارض استفاده از مراتع
ÇÖP ÇATAN : Az Turkish Farsi
ص.سخن چین هیزم کش. میانجی
- Azerbaijani
- Azerbaijani To Azerbaijani
- Azerbaijani To English
- Azerbaijani To Persian(Farsi)
- Turkish
- Turkish To Turkish
- Turkish To English
- Turkish To Germany
- Turkish To French
- English
- English To Azerbaijani
- English To Turkish
- Germany
- Germany To Turkish
- French
- French To Turkish
- تورکجه
- تورکجه To Persian(Farsi)
- تورکجه To تورکجه
- Persian(Farsi)
- Persian(Farsi) To Azerbaijani