Multilingual Turkish Dictionary

تورکجه To Persian(Farsi)

تورکجه To Persian(Farsi)
پرتیمک : تورکجه فارسجا

مص.دررفتن استخوان بدن بدون خونریزی

پرچم : تورکجه فارسجا

ا.در قدیم دسته‎ای از موی سر که به صورت کاکل بعد از تراشیدن سر باقی می‎گذاشتند. دم اسب یا گاو که به عنوان درفش حمل می‎شد. دسته‎ای از مو یا ریشه و منگله سیاه رنگ که بر نیزه و علم آویزند، یا به گردن اسبان بندند. این منگله از موی نوعی گاومیش کوهی است که در فارسی آن را غژغار (کژگاو) خوانند و این جانور در هندوستان و ختا (چین شمالی) زیست می‌کند. پارچه‎ای با شکل و رنگ و نقش مشخص که نشانة ویژة یک کشور، منطقه، گروه و مانند آنهاست و معمولاً بر سر میلة یا چوبی نصب می‌شود. موی دم گاوی. دم نوعی از گاو بحری که بر گردن اسبان بندند. نوعی گاوکوهی در هند و چین. زبانه. زبانة آتش

پرچملی قوش قوْنماز : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیاشودی. شبتی

پرچیم : تورکجه فارسجا

ا.پرچ. میخ و پرچ. پرچین

پرچیمله مک : تورکجه فارسجا

مص.پرچ کردن. محکم کاری کردن

پرچیملنمک : تورکجه فارسجا

مص.مف.پرچ شدن. محکم شدن. به هم وصل شدن. توهم فرو رفتن

پرچین : تورکجه فارسجا

ا.پرچین. حصاری که از ترکة چوب درست می‎کنند

پرچین قیلماق : تورکجه فارسجا

مص.فرو کردن و کاشتن. لگد کوب کردن

پرخاشلیق : تورکجه فارسجا

اص.فتنه. غوغا

پرخان اؤگرنمک : تورکجه فارسجا

اص.مرفه شدن. راحت طلب شدن. احتمالاً پرخان از واژة ترخان درست شده است

پردخ : تورکجه فارسجا

ا.پارداق

پرده : تورکجه فارسجا

ا.پرده. پرده (نمایش نامه و تآتر و سینما). پردة هر یک از صداهای موسیقی. مفتول روده که به فاصلة معین در دستة تار و بعضی از آلات موسیقی سیمی ‌می‎بندند. غشاء. بیماری آب مروارید چشم (آق سو). پوشش و رویة نازک. احترام. شرم و حیا

پرده آرخاسیندا ایشله مک : تورکجه فارسجا

مص.در پشت صحنه فعالیت کردن. مخفیانه فعالیت کردن

پرده آرخاسیندا دانیشماق : تورکجه فارسجا

مص.مخفیانه و پشت پرده گفت‎وگو کردن

پرده آیاقلی‎لار : تورکجه فارسجا

ا.مر.پاپرده‎داران مثل اردک

پرده چی : تورکجه فارسجا

ا.پرده‎دار. حاجب. دربان

پرده سی ییرتیلماق : تورکجه فارسجا

اص.از بین رفتن شرم و حیاء. پردة شرم پاره شدن

پرده قانادلیلار : تورکجه فارسجا

ا.مر.غشاء بالان. پرده‎داران. مثل زنبور عسل

پرده لنمک : تورکجه فارسجا

مص.مف.مستور شدن. پرده‎دار شدن. آب مروارید چشم

پرده له مک : تورکجه فارسجا

مص.پرده کشیدن. مخفی کردن. پنهان کردن. سرپوش گذاشتن

پرده نی گؤتورمک : تورکجه فارسجا

اص.خجالت نکشیدن

پردی : تورکجه فارسجا

ا.چوب. ترکه. تیرچه‎های سقف. توفال. قطعات بریدة چوب و ترکه‎ای برای توفال. تیرهایی که به جای در ورودی به طور افقی انداخته می‎شود

پردی له مک : تورکجه فارسجا

مص.توفال کوبیدن

پردی لیک : تورکجه فارسجا

ص.مناسب برای توفال

پرسنگ : تورکجه فارسجا

ا.پارسنگ. پاره سنگ