Multilingual Turkish Dictionary

تورکجه

تورکجه
ننه جان : تورکجه فارسجا

ا.رقص دسته جمعی آزربایجانی که در مراسم اجرا می‌شود، یک گروه از زنان آرزوها و خواستهای عروس و گروه دیگر وعده‎های داماد را ترنّم می‌کنند. بعد از تراضی رقص پایان می‌یابد. در رأس هر گروه یک زن گیس سفید قرار دارد و نام رقص هم به همین مناسب ننه جان است

ننه لیک : تورکجه فارسجا

ا.نامادری. مادر ناتنی. وظایف و حقوق مادری

ننه م دوْغان : تورکجه فارسجا

ا.مر.جانکفشدوزکی که می‌پرد. وجه تسمیة آن این است که آن را در کف دست می‌گیرند و می‌گویند ننه دوغان اوغلان یا قیز (نوزاد مادرم پسر است یا دختر) کفشدوزک با گفتن هرکدام که پرواز کند می‌گویند نوزاد پسر است یا دختر

ننه منی قوردا وئرمه : تورکجه فارسجا

ا.مر.آپاررام وئرمه رم

نوا : تورکجه فارسجا

ا.[فا]آواز. آهنگ. صدا. یکی از مقامهای دوازده گانة موسیقی آزربایجانی

نوْبتچی : تورکجه فارسجا

ا.پاسدار. قراول. نگهبان نوبتی. کسی که از هر خانواده به نوبت برای کمک به چوپان می‌رود

نوْبتی ماذونیت : تورکجه فارسجا

ا.مرخصی استحقاقی

نوْبه چکمک : تورکجه فارسجا

در نوبت بودن. کشیک کشیدن. نوبتی پاسداری کردن

نوْبه دن کنار : تورکجه فارسجا

ا.فوق العاده. خارج از نوبت

نوْبه لشمک : تورکجه فارسجا

مص.بین خود قرار نوبت گذاشتن

نوْبه لنمک : تورکجه فارسجا

مص.به تناوب یکدیگر را عوض کردن

نوْتوقچی : تورکجه فارسجا

ا.داز قارا

نوْچا : تورکجه فارسجا

ا.[فا]ناوچه. شورآتان

نوح ایامنیدان قالماق : تورکجه فارسجا

از زمانهای بسیار کهن باقی بودن

نوحو بئشیکده گؤرمک : تورکجه فارسجا

نوح را در گهواره دیدن. سن زیاد داشتن

نوْختا : تورکجه فارسجا

ا.افسار. دهنه. لگام

نوْختاسینی توتماق : تورکجه فارسجا

افسار را به دست گرفتن. کسی را تابع خود کردن

نوْختالاماق : تورکجه فارسجا

مص.افسار زدن. دهنه زدن. لجام بستن

نوْختالانماق : تورکجه فارسجا

مص.مف.افسار زده شدن. دهنه زده شدن

نوْرسته : تورکجه فارسجا

ا.نوعی زردآلو

نوْرشید : تورکجه فارسجا

ا.ترانة مرسوم که در آستانة فرارسیدن بهار می‌خوانند

نوْروز : تورکجه فارسجا

ا.[فا]عید اول بهار. ملودی رقص خلقی آزربایجانی بر اساس مقام شور

نوْروز اوْتو : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیا(تیرة حبوبات) گلیسین. پیچ گلیسین. اقاقی پیچ. وستاریه. بوجاسیا.(تیرة گل میمون) کتان دشتی. کتان بری. گشنیز کوهی. مخلصه. گل کتانی. (Linaria vulgaris)

نوْروز گولو : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیاگل نوروز. گل بهمن. نوعی نرگس صحرایی. عطرش مفید است و مانع زکام می‌شود. خجه گولو، قاردلن و قارگولو نیز می‌گویند. (Glanthus nivalis) گل کتانی (Liarnia Vulgaris)

نوْروز چیچگی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیاگل پامچال. (Primula) گیاهی است دارای برگهای درشت و ستبر و شاخه‎های کوتاه که از میان آنها ساقه‎ای به بلندی 20 سانتیمتر بالا می‌رود و بر سر آن گلهای زیبا به رنگهای مختلف سرخ و سفید و زرد شکفته می‌شود. این گل در بهار زودتر از گلهای دیگر به دست می‌آید و آن را پیش از عید نوروز از گلخانه بیرون می‌آورند و برای فروش به بازار می‌فرستند