تورکجه
ورده له مک : تورکجه فارسجا
مص.وردنه له مک
وردیش : تورکجه فارسجا
ا.ورزش
وردیش اوْلماق : تورکجه فارسجا
عادت شدن
ورست : تورکجه فارسجا
ا.[رو]واحد اندازهگیری طول معادل 500 ساژین، 1500 آرشین و 0668/1 کیلومتر
ورشو : تورکجه فارسجا
ا.آلیاژی است مرکّب از 55% مس و 25% روی و 20% نیکل. شبیه نقره ، برّاق و فاسد نشدنی، استحکام آن زیاد است و برای ساختن سماور و قاشق و چنگال و به کار میرود
ورله مک : تورکجه فارسجا
مص.مزرعه را به ردیف و کرت تقسیم کردن
ورم : تورکجه فارسجا
ا.[عر]سل. تب دق. نوعی بیماری که به قسمتهای مختلف بدن از قبیل استخوان، مفصل کلیه، ریه سرایت میکند. سل ریوی بیشتر شیوع دارد. سرایت آن از طریق معاشرت با مسلولین و استنشاق گرد و خاک و هوای آلوده به میکروب سل یا از راه جهار هاضمه به واسطة غذاهای آلوده به میکروب صورت میگیرد
ورملتمک : تورکجه فارسجا
مص.مسلول کردن
ورملنمک : تورکجه فارسجا
مص.ورمله مک
ورمله مک : تورکجه فارسجا
مص.به بیماری سل مبتلا شدن
ورملی : تورکجه فارسجا
ص.مسلول. جگر تافته
ورنی : تورکجه فارسجا
ا.سوماک. نوعی قالیچه بدون پرز. نوعي گليم يك رو يا گليم فرش نما و بدون پرز است كه به سبك پودپيچي يعني گذراندن پود اصلي از تار و پيچش نخ به دور نخ هاي تار، شكل گرفته و نقش ميپذيرد. ورني نه فرش است نه گليم. بلكه نوعي زيرانداز است كه هم سادگي و سبكي گليم را دارد و هم ظرافت و زيبايي قالي را. ورني نوعي زيرانداز بين فرش و گليم، زيلوئي حاشيهدار و
.. است كه با تار و پود پشمي، تار پنبه يي و پود پشمي ويا تار و پود ابريشمي كه نوع مرغوب و صادراتي آن است، بافته ميشود. در برخي مناطق آذربايجان ورني را كه سابقاً سيله(Sileh) ناميده ميشد، سوماك يا سوماخ مينامند. ورني معمولاً داراي طرحي متشكل از چهارگوشههائي است كه در رديفهاي افقي جاي گرفتهاند. خصوصيت اصلي ورني كه نام خود را نيز از آن گرفته، اين است كه اغلب در هركدام از اين چهارگوشهها نقشهائي به شكل S لاتيني بزرگ كه داخل آن با نقشهائي به شكل Z وياS لاتيني كوچك رنگارنگ پرشده، جاي ميگيرند. نام ورني از كلمة تركي باستاني ورنيVereni به معني اژدها گرفته شده است
وره زن : تورکجه فارسجا
ا.مکانی در حیاط که جلو باز و مسقف باشد ودر آن انگور خشک میکنند
وره موم : تورکجه فارسجا
ا.بره موم. موم کندو. قاراموم و آری یاپیشقانی نیز میگویند
وریان : تورکجه فارسجا
ا.بند و سدی که بین «قوشا» و کرت قرار دارد. آبراهه. مقسمه آب دو زمین مجاور
وریان آغزی : تورکجه فارسجا
ا.گودالی که در ورودی کرت حفر میشود تا فشار آب را گرفته و مانع شسته شدن خاک گردد. (گویش خوی)
وریانی سویا وئرمک : تورکجه فارسجا
اص.کار را خراب کردن
وریانین چیمی اوْلماق : تورکجه فارسجا
مرد کار بودن. (گویش خوی)
وزاریت : تورکجه فارسجا
ا.روده درازی. پرگویی
وزاریت اوْخوماق : تورکجه فارسجا
روده درازی کردن. پرگویی کردن
وزری : تورکجه فارسجا
ا.شاهی. تره تیزک.(Lepidium sativum) اکین بوزالاغی نیز میگویند
وزنه : تورکجه فارسجا
ا.تزئین شبه گلوله که روی جیب روی سینه کت مردانه مدل چرکسی دوخته میشود
وزی : تورکجه فارسجا
ا.غدّه
وزیجیک : تورکجه فارسجا
ا.غدّه کوچک
وزیرلیک : تورکجه فارسجا
ا.وزارت. نوعی مالیات در گذشته
- Azerbaijani
- Azerbaijani To Azerbaijani
- Azerbaijani To English
- Azerbaijani To Persian(Farsi)
- Turkish
- Turkish To Turkish
- Turkish To English
- Turkish To Germany
- Turkish To French
- English
- English To Azerbaijani
- English To Turkish
- Germany
- Germany To Turkish
- French
- French To Turkish
- تورکجه
- تورکجه To Persian(Farsi)
- تورکجه To تورکجه
- Persian(Farsi)
- Persian(Farsi) To Azerbaijani