Multilingual Turkish Dictionary

تورکجه

تورکجه
آپیشلاری آچیق : تورکجه فارسجا

ص.حیوان تنبل و خسته

آپیشما : تورکجه فارسجا

ا.مص.درماندگی

آپیشماق : تورکجه فارسجا

مص.مف.از عهدة کاری برنیامدن. باز کردن پاها و نشستن به علامت از پا افتادن

آپیشیق : تورکجه فارسجا

ا.حیوانی که دمش را لای پاهایش گذارده و ‌می‌رود

آپیشیلماق : تورکجه فارسجا

مص.مف.از پا انداخته شدن. خسته شدن

آت : تورکجه فارسجا

ا.اسب. نام یکی از مهره‎های شطرنج. فرمان شروع تیراندازی و شلیک گلوله (شلیک کن). در معنای کلی به کار می‎رود. در معنای جزئی به اسب بالغ گفته می‎شود. بر 5 نوع است: آیقیر، قیسراق، اکدش، آختا و یورغا. وسائلی که مربوط به اسب می‌باشند عبارتند از: طویله میخی، تاتار، جیلوو، جیلوو دهنه سی، دوشکچه، رکاب، قارین آلتی، قوشی، نوخدا، هوروک، یان آلتی، یومشاقلیق، یهرین قنتوزو

آت آت اوْیناماق : تورکجه فارسجا

اص.بازی کردن بچه‎ها با اسب چوبی

آت آرابا : تورکجه فارسجا

ا.مر.گاری اسبی

آت آرپاسی : تورکجه فارسجا

ا.مر.جو اسب. نوعی مالیات که در دورة حکمرانی خانهای آزربایجان برای سواره نظام ارتش گرفته می‌شد

آت آریسی : تورکجه فارسجا

ا.مر.جان← آت میلچگی

آت آلماسی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیانوعی درختچه به بلندی 5 تا 6 متر. میوه‌هایی زرد رنگ و ترش مزه به بلندی 3 سانتیمتر دارد. (Eriolbus trilobatus

آت آیاق : تورکجه فارسجا

ص.سبک پا. سریع. زود رونده. آدم سبک و غیرمتین

آتا ائششکدن بهره یئتیرمک : تورکجه فارسجا

اص.← آت باسدیرماق

آتا ارکی : تورکجه فارسجا

ا.مر.حکومت پدری

آتا ارکیل : تورکجه فارسجا

ا.پدرشاهی. پدرسالاری

آتا : تورکجه فارسجا

ص.دارای اولاد. پدر. بانی یک نظریه. حامی. خطاب به شخص محترم و مسن. سرپرست. جنس مذکّر

آتا آنا : تورکجه فارسجا

ا.مر.پدر و مادر. والدین

آت ائششک : تورکجه فارسجا

ا.مر.استران. چهارپایان

آتا اوْغول : تورکجه فارسجا

ا.مر.پدر و پسر

آتا بابا : تورکجه فارسجا

ا.مر.اجداد. پدران

آتا بابا کوْتانی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گاوآهن. خیش بزرگ

آتا بالا : تورکجه فارسجا

ا.مر.پدر و فرزند

آتابای‎ : تورکجه فارسجا

ا.مر.شخص بزرگ و دارا. نام یکی از طوایف بزرگ تورکمن که در اطراف اترک زندگی می‎کنند

آتابیر : تورکجه فارسجا

ا.مر.دو نفر که دارای یک پدر باشند. فرزندان یک پدر. فرزندان پدری

آتابیگ : تورکجه فارسجا

ا.مر.پدربزرگ. مربی. مقامی‌ در دربار سلجوقیان. پیران کارآزموده که تربیت شاهزادگان سلجوقی به آنان واگذار می‎شد. خود آنها بعدها با استفاده از سستی حکومت سلجوقیان، حکومتهایی را در ایران با نام اتابکان به وجود آوردند. به صورت «اتابِک» وارد زبان عربی و به صورت «آتابای» و «اتابک» وارد زبان فارسی شده است