Multilingual Turkish Dictionary

تورکجه

تورکجه
بالچیق : تورکجه فارسجا

ا.قد.← پالچیق

بالخان : تورکجه فارسجا

ا.ص.سرور محبوب.(ناپ)

بالخی : تورکجه فارسجا

ا.شتری که از آمیزش دو شتر نر و ماده که هر دو قدرت و اصالت بالایی داشته باشند، متولد می‌شود

بالداق : تورکجه فارسجا

ا.انگشتر. حلقه

بالدو : تورکجه فارسجا

ا.آ.تبر

بال دوْداق : تورکجه فارسجا

ص.شیرین زبان

بالدور : تورکجه فارسجا

ا.قد.ران

بالدیجا : تورکجه فارسجا

ا.گیاگیاهی است پرپشت و برگهای خاردار که گلهای کوچک آبی رنگ دارد. آن را می‌چینند و دم کردة آن برای درمان دل گرفتگی و افسردگی مفید است

بالدیر : تورکجه فارسجا

ا.ص.ران. ساق پا. ماهیچة پا. نرمة پا. همچنین به کاری گفته شود که سر وقت انجام شود. چیزی که برای اولین به میان آمده است. جایی از کوه که مانند دماغ بیرون آمده است. نوبرانه. ناتنی. دماغة کوه

بالدیران : تورکجه فارسجا

ا.← بالدیرقان

بالدیر باجاق : تورکجه فارسجا

ص.زن نیمه لخت که رانهایش نمایان باشد

بالدیر پاتلادان : تورکجه فارسجا

ا.فنّی در کشتی که حریف را تا سر زانوها خم کرده و روی او خیمه می‌زنند

بالدیر تاخیل : تورکجه فارسجا

ص.کشتی که درست در آغاز بهار کاشته شود

بالدیر سوْخان : تورکجه فارسجا

ا.مر.جاننوعی حشرة خونخوار. (Stimoxy calcitrans)

بالدیرسال : تورکجه فارسجا

ص.عضلانی

بالدیرقان : تورکجه فارسجا

ا.جانگلپر. انجدان سفید. گیاهی است دارای برگهای بزرگ و بریده و ساقه‎های میان تهی، جوانه‎های برگ و شکوفه‎های آن خوشبو است. بیشتر در کنار رودخانه‎ها می‌روید و از آن ترشی درست می‌کنند. آغی اوتو و بالدیران و شیطان اوتو و شیطان تره سی اوتو نیز می‌گویند. (Ferula assafoetida)

بالدیرقوْزو : تورکجه فارسجا

ص.گوسفند جوانی که برای اولین بار بچه آورده باشد

بالدیرلاماق : تورکجه فارسجا

مص.از ساق پای کسی گرفتن

بالدیری آچیق : تورکجه فارسجا

ص.برهنه. ساق برهنه. پاچه ورمالیده. بی‎حیاء. بی‎شرم

بالدیری قره : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیاپرسیاوشان. شعر الجبال. گیاهی است پایا، دارای ساقه‎های باریک و تیره رنگ و برگهای ریز، در جاهای مرطوب و سایه‎دار می‌روید. برگهایش دارای اسید گالیک و اسید تانیک و مادّه‎ای تلخ مزه است. از سرخسهای دارویی که در بیماریهای سرخه و سینه و سرما خوردگی به عنوان نرم کننده و خلط آور همراه با عناب، پنیرک، ترنجبین و گل نیلوفر به عنوان جوشانده مصرف سنتی و خانگی دارد

بالدیز : تورکجه فارسجا

ا.خواهر زن. خواهر شوهر

بالسان : تورکجه فارسجا

ا.ص.شیرین چون عسل.(ناد)

بال سوزن : تورکجه فارسجا

ا.آ.وسیله‎ای برای بیرون آوردن عسل از داخل شان

بالش : تورکجه فارسجا

ا.متفابالشت. واحد مقیاس برای زر و سیم. بالش زر معادل 8 مثقال و دو دانگ طلا یا معادل 2000 دینار بالش سیم معادل 8 درهم و دو دانگ نقره یا 200 دینار

بالق : تورکجه فارسجا

ص.تابنده. تابش