Multilingual Turkish Dictionary تورکجه

بای : تورکجه فارسجا

ا.بیگ. آقا. علامت تعجب و حیرت (تحریف شدة وای)

بایات : تورکجه فارسجا

ص.نام بزرگ. کنایه از خدا. ثروتمند. کهنه. مانده. به صورت بیات وارد زبان فارسی شده است

بایات قورود : تورکجه فارسجا

ا.مر.کشک کهنه. کشک کهنه سه الی چهار ساله برای اسهال خونی مفید است

ا.گونه‎ای شعر تغزلی مردم آزربایجان دارای 7 هجا و چهار مصراع که مصرع سوم آزاد و بقیه هم قافیه هستند. اندیشة اصلی در بیت دوم بیان می‌شود. ترانة تغزلی مردمی‌آزربایجان را که آهنگهای محزون دارد، بایاتی می‌نامند

بایاتیلاماق : تورکجه فارسجا

مص.بایاتی گفتن

بایاتیماق : تورکجه فارسجا

مص.بیات شدن. کهنه شدن. از مد افتادن

بایار : تورکجه فارسجا

ص.کهن. عظیم. نامدار. یکی از صفات خداوند در باور تورکان.(ناپ)

بایاض : تورکجه فارسجا

ص.[عر.بیاض] سفید. یادداشتهای دست نویس. جُنگ خاطره

بایاض گئجه : تورکجه فارسجا

شب مهتابی

بایاغوت : تورکجه فارسجا

ص.بای +آغوت. ثروتمند. مقتدر

بایاغی : تورکجه فارسجا

ص.معمولی. عادی. پست. مبتذل. عامیانه. عوامانه. ساده

بایاغیلاشدیرماق : تورکجه فارسجا

مص.تا حد ابتذال ساده کردن

بایاق : تورکجه فارسجا

ق.مخفّف بو آیاق یعنی این بار. زمان خاصی از گذشته. زمان نزدیک در گذشته. چند لحظه پیش. پیشتر

بایاقکی : تورکجه فارسجا

ص.قبلی. پیشین

بایان : تورکجه فارسجا

ص.قدرتمند. بانو. باشکوه. یکی از صفاتی که تورکان قدیم به خداوند نسبت می‌دادند. بایان، بایین و بایاندور از واژه «پویان» زبان سانسکریت به معنای کار نیکو به زبانهای مغولی و اویغوری راه یافته است. این واژه به صورت «بای» یا «بیگ» وارد زبان تورکی شده است. به صورت «بوگ یان» وارد روسی، به صورت «بان» در معنای والی وارد زبان اسلاوهای بالکان و مجارها شده است

بایاندیر : تورکجه فارسجا

ص.دارندة نعمت فراوان. آباد. یکی از شاخه‎های 24 گانة تورکان اوغوز. نیاکان آغ قویونلوها. به صورت بایندر در ادبیات تاریخی فارسی وارد شده است

بای بک : تورکجه فارسجا

ا.شخص عالیمقام. بابک خرمدین. بیگ بزرگ

تورکجه

باهنا : تورکجه فارسجا

باهو : تورکجه فارسجا

باولی : تورکجه فارسجا