Multilingual Turkish Dictionary

تورکجه فارسجا

تورکجه فارسجا
فیل دوقز : تورکجه فارسجا

ا.متفانوعی نخ که اصل آن از اسکاتلند است

فیل دیشی : تورکجه فارسجا

ا.عاج

فیل فاراسی : تورکجه فارسجا

ا.مر.جاننوعی حیوان جهنده خرطوم دار شبیه به کانگورو. (Macroscelides proboscideus)

فیل قولاغی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیاگل بوقی. شیپوری. گل فنر. سوسن منقش. عنب شاطی البحر. ودن الفیل. فیلگوش. فیلجوش. آذان الفیل

فیل قولاغیندا یاتماق : تورکجه فارسجا

نسبت به حوادث اطراف بی‎اعتناء بودن. از حوادث اطراف بی‎خبر بودن

فیلقی : تورکجه فارسجا

ا.فیلیق

فیل محمودی آغاجی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیادرخت ماموت

فیلیق : تورکجه فارسجا

ا.بدون پوست. پوست کنده. لخت. غلفتی

فین : تورکجه فارسجا

ا.فنلاندی. اهل کشور فنلاند

فینخیرتی : تورکجه فارسجا

ا.خرّه. خرّ و خر. خرّة اسب

فینخیراق : تورکجه فارسجا

ا.آب بینی

فینخیرماق : تورکجه فارسجا

مص.بیرون انداختن آب بینی. خرّه کشیدن. از بینی نفس کشیدن. پاک کردن بینی. فین کردن. خرّه کشیدن اسب

فینخیریشماق : تورکجه فارسجا

مص.دسته جمعی باهم فین کردن

فینخیریق : تورکجه فارسجا

ا.فینخیرتی

فیندو : تورکجه فارسجا

ا.سگ کوتوله. (گویش خوی)

فیندیق : تورکجه فارسجا

ا.گیافندق. درختی است از تیرة پیاله‎داران، دارای برگهای پهن و دندانه‎دار و گلهای خوشه‎ای، دانة آن کوچک و گِرد با پوست سخت و مغز آن خوش طعم و خوردنی و دارای یک مادّة زیاد کنندة فشار خون است. (Corylus avellana)

فیندیق بورون : تورکجه فارسجا

ا.دماغ فندقی. صاحب دماغ فندقی

فیندیقچا : تورکجه فارسجا

ا.سرانگشت حنابسته. گویی که انگشت را توی پوست فندق کرده‌اند. بچه‎ها معمولاً در شب عید قربان، سرانگشتر را حنا می‌بستند. بشکن

فیندیق سیچانی : تورکجه فارسجا

ا.مر.جانموش فندقی. نوعی حیوان پستاندار جونده با شکمی ‌سفید و بدنی خاکستری که به فندقها زیان می‌رساند. (Muscadinus avellanarius)

فیندیق قوردو : تورکجه فارسجا

ا.مر.جاننوعی کرم که داخل فندق یافت می‌شود

فیندیق قیران : تورکجه فارسجا

ا.فندق شکن

فینقیرماق : تورکجه فارسجا

مص.فینخیرماق

فییات : تورکجه فارسجا

ا.[عر]فی. قیمت. بهاء. واحد

ق : تورکجه فارسجا

یکی از حروف صامت زبان تورکی آزربایجانی است که جزء حروف صامت طنین دار، پسین کامی‌ و انفجاری گروهبندی می‌شود. این حرف هرگز در آخر کلمات تک هجایی نمی‌آید. اگر «ق» در آخر کلمه و قبل از حروف صامت گنگ قرار بگیرد، گنگ تلفظ می‌شود. اگر بعد از کلماتی که با حرف «ق» خاتمه می‌یابد، پسوند یا کلماتی بیاید که با حروف صامت طنین دار و یا با حروف صدادار شروع شود، «ق» مثل «غ» تلفظ می‌شود و اگر پسوند و یا کلماتی بیابد که حرف اول آنها صامت گنگ باشد، «ق» مثل «خ» تلفظ می‌شود

قئانچی : تورکجه فارسجا

ا.متفاقاآنچی