Multilingual Turkish Dictionary

تورکجه فارسجا

تورکجه فارسجا
قیزیشماق : تورکجه فارسجا

مص.گرم شدن. حرارت دیدن. داغ شدن. خود را گرم کردن. تشدید شدن. شدت و وحدت یافتن. برسرغیرت آمدن. به هیجان آمدن. با حرارت کار کردن. تحریک شدن. تحریک جنسی شدن (حیوانات). به خشم آمدن. خشمناکتر شدن. عصبانی شدن. ترش شدن. فاسد شدن. ترشیدن

قیزیشیق : تورکجه فارسجا

ص.بسیار داغ. قیزمیش

قیزیق : تورکجه فارسجا

ص.جنگجو. نیرومند

قیزیل : تورکجه فارسجا

ا.طلا. یکی از فلزات گرانبها، به رنگ زرد، از تمام فلزات بیشتر قابل تورق و مفتول شدن است. در 1100 درجه حرارت ذوب می‌شود. اسیدها به تنهایی برآن اثر نمی‌کنند ولی مخلوطی از جوهر نمک و تیزاب آن را حل می‌کند. سرخ. به رنگ طلایی. زرد شفاف. قرمز سوخته. پربهاء. گرانقیمت. ارزشمند. نام نوعی باز که رنگهای سفید. سیاه و زرد یافت می‌شود. نام پرنده‎ای است سرخ رنگ به شکل طوطی که آن را نوری گویند. آشکار

قیزیل آزار : تورکجه فارسجا

ا.مر.مخملک

قیزیل آغاج : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیاالش. الاش. الوش. راش. حور رومی. توسکا. رازدار (گویش آستارا). قیزیل گؤز می‌گویند. Alnus)

قیزیل آلا : تورکجه فارسجا

ا.آلابالیق. [فرهنگ عمید«آلا» را به اشتباه فارسی دانسته است. ش]

قیزیل آیاق : تورکجه فارسجا

ا.مر.جانپرنده‎ای است سفید که پاهای دراز و سرخ دارد و اغلب در میان آبها و کنار رودخانه‎ها باشد

قیزیل آی پارا : تورکجه فارسجا

ا.هلال احمر

قیزیلا توتماق : تورکجه فارسجا

مص.زراندود کردن. با زر تزئین کردن

قیزیل ارسلان : تورکجه فارسجا

ا.مر.دلاور ارزشمند چون طلا. (ناپ)

قیزیل اؤته سی : تورکجه فارسجا

ا.مادون قرمز

قیزیل اوْردو : تورکجه فارسجا

ا.ارتش سرخ

قیزیل اوزک : تورکجه فارسجا

ا.مری. لولة گوارش

قیزیل اوزن : تورکجه فارسجا

ا.رود سرخ. نام رودی که از آزربایجان سرچشمه گرفته و به دریای خزر می‌ریزد و به تحریف آن را سفیدرود می‌نامند. به علت رسوبات رسی و سرخرنگ، این رود به نام قیزیل اوزن نامیده شده است

قیزیلباش : تورکجه فارسجا

ص.سرخ سر. کسی که مناعت طبع دارد. سپاهیان شاه اسماعیل صفوی که کلاه سرخ 12 ترک برسر می‌گذاشتند. به صورت قزلباش وارد زبان فارسی شده است

قیزیل باغیرساق : تورکجه فارسجا

شیرین باغیرساق

قیزیل بالیق : تورکجه فارسجا

ا.مر.جانماهی آزاد. نوعی از ماهی که درازی بدنش تا یک متر می‌رسد و گوشت سرخ رنگ چرب و خوش طعم دارد. آزادمایی نیز می‌گویند. (Tinica tinica)

قیزیل بوْز : تورکجه فارسجا

ص.رنگ خاکستری مایل به سرخ

قیزیل بوغدا : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیاگندم رومی

قیزیل بوْیا : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیاروناس. روغناس. گیاهی است پایا، دارای برگهای نوک تیز و گلهای کوچک زرد رنگ، بلندیش تا دو متر می‌رسد. ریشه‌اش سرخ رنگ و از آن مادّه‎ای به نام آلیزارین گرفته می‌شود که در رنگرزی به کار می‌رود. کؤک بویاسی، بویاق کؤکو و قیزیل کؤک نیز می‌گویند

قیزیل بوْیون : تورکجه فارسجا

ا.مر.جانسینه سرخ. نوعی پرندة شکاری که گردن و سینه‌اش سرخ است. (Eritacus rubacula)

قیزیل بهمن : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیابهمن سرخ استاتیس. قیرمیزی قودوز اوتو

قیزیل بیلکا : تورکجه فارسجا

ا.نوعی از فرمانهای خوانین مغول که طغرای آن به سرخی رقم می‌شد

قیزیل پالچیق : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیاگل سرخ