Multilingual Turkish Dictionary

تورکجه فارسجا

تورکجه فارسجا
توکره مه : تورکجه فارسجا

ا.مص.انسداد

توک سالماق : تورکجه فارسجا

مو انداختن. ترسیدن

توکسوز : تورکجه فارسجا

ص.بی‎مو. صاف (صورت). بی‎پر. نوجوان. بچة مزلّف

توک قدر : تورکجه فارسجا

ق.مقدار ناچیز

توکک : تورکجه فارسجا

ا.قد.جستجو. کاوش

توکلنمک : تورکجه فارسجا

مص.مو درآوردن. پرمو شدن. پر درآوردن. ریش درآوردن

توکل : تورکجه فارسجا

ق.تماماً. همگی. کاملاً

توکلو آلما : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیابه

توکلو اوْتو : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیازلف عروس. تاج خروس. تاج خروس نوک برگشته. توکلو تره و یابانی پازی نیز می‌گویند

توکلو پاپاق : تورکجه فارسجا

ا.مر.کلاه پوستی

توکلو تره : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیاپلسه. (Panderia pilosa) توکلو اوتو

توکلوجه : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیا(تیرة نعناع) چای چوپان. دم گربه. کرک گربه. کوچایی. چای کوهی. گلی زیبا که به صورت خودرو در کوه می‌روید و از آن جوشانده درست کرده می‌خورند، چایی آن قهوه‌ای کمرنگ می‌باشد. سرشاخه‎های گلدار آن برای رفع درد معده و عادت ماهانه مصرف می‌شود. نوع دیگر آن گلهای کرک مانند دارد که دم کردة آن برای سردرد و سایر اعضاء سودمند است. (Staehys germanica) همچنین در خوی به نوعی خربزه گفته می‌شود که روی سطح آن صاف و نرم به نظر آید

توکلو دالاق اوْتو : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیانوعی گیاه دیر پا به بلندی 10 تا 40 سانتیمتر. (Teurium polium.lab)

تؤکمک : تورکجه فارسجا

مص.ریختن. سرازیر کردن. فرو ریختن. توی چیزی ریختن. ریخته گری کردن. قالب ریختن. باریدن

تؤکمه : تورکجه فارسجا

ا.ریخته گری. ریخته. اشیاء ریخته. پولاد. دست ساز. دست ساخت. مصنوعی. سالم

تؤکمه چی : تورکجه فارسجا

ا.ریخته گر

تؤکمه چیلیک : تورکجه فارسجا

ا.ریخته گری

تؤکمه دمیر : تورکجه فارسجا

ا.مر.چدن. فلزی است مرکّب از آهن و زغال که تقریباً 5 درصد کربن دارد و بر دو نوع چدن سفید و خاکستری است که نوع خاکستری آن در ریخته گری و قالب گیری به کار می‌رود. هنگام سرد شدن بر حجمش افزوده می‌شود. در 1200 درجه حرارت ذوب می‌شود

توک میلی : تورکجه فارسجا

ا.ساقة مو

توکندیرمک : تورکجه فارسجا

مص.مف.تمام گردانیدن. پایان دادن به کاری توسط دیگری

توکنمز : تورکجه فارسجا

ص.تمام نشدنی. ماندگار

توکنمک : تورکجه فارسجا

مص.مف.تمام شدن. پایان یافتن. از بین رفتن. به ته رسیدن

توکنیش : تورکجه فارسجا

ا.مقطع. پایان

توکو ترپنمه مک : تورکجه فارسجا

تفاوتی به حالش نکردن

توکو توکدن سئچمک : تورکجه فارسجا

بسیار دقیق بودن. مو را از ماست بیرون کشیدن