Azerbaijani To Persian(Farsi)
QAYTARQAN : Az Turkish Farsi
ص.همواره برگرداننده
QAYTIŞMAQ : Az Turkish Farsi
مص.به دنبال هم رفتن. قطار بستن. باهم برگشتن
QAYU : Az Turkish Farsi
ا.قایغی
QAYURMAQ : Az Turkish Farsi
مص.قایغیلانماق
QAZ : Az Turkish Farsi
ا.جانپرندهای است از راستة پرده پاییان که جثهای درشت تر از اردک دارد و مانند مرغابی و اردک، غذایش را در آب جستجو میکند و میل او به آب کمتر از آنهاست و بیشتر به خاک تمایل دارد. نسبتاً نیرومند و منقارش قوی و پهن و طویل است. گردنش دراز و بالهایش کاملاً رشد و نمو یافته و پاهایش دارای طولی متوسط است و بهتر از اردک راه میرود. Anser avica) در انواع بوز، آغ قاش، هندقازی، داغ قازی، شوملوق قازی، قاشقا و ماوی وجود دارد
QAZ : Az Turkish Farsi
ا.گاز. پارچة نازک و لطیف که در زخم بندی به کار میرود. بخار
QAZ ALACA : Az Turkish Farsi
ص.ابلق
QAZ AYAĞI : Az Turkish Farsi
ا.مر.گیاقازپا. باردوشلام. بارهنگ آبی. سنبل الملک. رجل الوز. گیاهی است از تیرة تیرکمان آبی. Anserine ambroisie) پای کلاغ. اطریلال. گیاه خوراکی. Chenopodium
QAZ AYIRMA : Az Turkish Farsi
ا.پالایشگاه
QAZ BƏYİ : Az Turkish Farsi
ا.غازبیگی
QAZ BOŞALMA IŞIQ MƏNBƏİ : Az Turkish Farsi
ا.لامپ گازی
QAZ OTU : Az Turkish Farsi
ا.مر.گیاحشیشه الافعی. بلسکی. یاپیشقان
QAZ QANADI : Az Turkish Farsi
ا.مر.فنی در کشتی که گردن حریف را زیر بغل گرفته و گردنش را خم میکنند
QAZ SIĞINACAĞI : Az Turkish Farsi
ا.پناهگاه ضد گاز
QAZ VURUB QAZAN DOLDURMAQ : Az Turkish Farsi
اص.با بخار دیگ را پر کردن. کار بیهوده کردن
QAZ VURUB QAZAN DOLDURMAQ : Az Turkish Farsi
کار بیهوده زیاد انجام دادن
QAZ YAĞI : Az Turkish Farsi
ا.نفت. نفت سفید
QAZAĞI : Az Turkish Farsi
ا.نوعی رقص آزربایجانی. از جمله قدیمیترین رقصهای آزربایجان است. این رقص در منطقة قازاخ آفریده شده است. رقصی است با حرکات جدید و پر شور به همین دلیل محبوبترین رقص مردان است. چنین فرض میشود که قازاغی رقص جنگجویان است و هنگام رفتن به جنگ و یورش اجرا میشد. رقص به دلیل تنوع ترتیب و تکنیک آن، شامل حرکات پیچیده است. هر کدام از مجریان رقص قابلیتها و تواناییهای خود را نشان میدهند
QAZALAQ : Az Turkish Farsi
ا.عرابة دوچرخة فنردار که با یک اسب کشیده میشود. چکاوک. به صورتهای غازالاق، قازلاخ و غزلاغ وارد زبان فارسی شده است
QAZALAQ : Az Turkish Farsi
عرابه ی دوچرخه ی فنر دار که با یک اسب کشیده می شود
چکاوک
به صورتهای غازالاق، قازالاخ ، و غزلاغ وارد زبان فارسی شده است
QAZALAQÇI : Az Turkish Farsi
ا.درشکه چی
QAZAMAT : Az Turkish Farsi
ا.[ایتالیایی]زندان. حبس. جای تاریک
QAZAN : Az Turkish Farsi
ا.ديگ. پاتیل. رکاب پهن. توپ دهان گشاد. به صورت قازغان در زبان فارسی و به صورت القزان در زبان عربی وارد شده است
QAZAN : Az Turkish Farsi
دیگ
پاتیل
رکاب پهن
توپ دهان گشاد
به صورت قازغان در زبان فارسی و به صورت القزان در زبان عربی وارد شده است
QAZAN ASMAQ : Az Turkish Farsi
مص.بارگذاشتن غذا
- Azerbaijani
- Azerbaijani To Azerbaijani
- Azerbaijani To English
- Azerbaijani To Persian(Farsi)
- Turkish
- Turkish To Turkish
- Turkish To English
- Turkish To Germany
- Turkish To French
- English
- English To Azerbaijani
- English To Turkish
- Germany
- Germany To Turkish
- French
- French To Turkish
- تورکجه
- تورکجه To Persian(Farsi)
- تورکجه To تورکجه
- Persian(Farsi)
- Persian(Farsi) To Azerbaijani