Multilingual Turkish Dictionary Azerbaijani To Persian(Farsi)

QULAN BALIĞI : Az Turkish Farsi

ا.مر.جاننوعی ماهی که خاویار از آن به دست می‌آید. مرسین بالیغی نیز می‌گویند. Acipenser sturio)

QULANCAR : Az Turkish Farsi

ا.گیامارچوبه. گیاهی است پایا، دارای برگهای ریز و ساقه‎های چوبی بلند، بلندیش تا یک متر می‌رسد. ساقه‎های آن خوردنی و لذیذ و دارای ارزش غذایی است

ا.گوش. لالة گوش. گوشه. روگوشی (کلاه). یک تکّه. یک قطعه. آن قسمت از محور درشکه و غیره که در بیرون چرخ قرار دارد. آلتی که تارهای آلت موسیقی را محکم می‎کند. کنار و پهلوی چیزی. قسمتی از آب که درون خشکی پیش رفته باشد

QULAQ : Az Turkish Farsi

گوش
لاله ی گوش
گوشه

QULAQ AĞIRLIĞI : Az Turkish Farsi

ا.سنگین شنوایی. گوش سنگین

QULAQ AĞIRLIINA VURMAQ : Az Turkish Farsi

خود را به نشنیدن زدن

QULAQ ALTI : Az Turkish Farsi

ا.زیرگوشی. نازبالش

QULAQ ARDINA VURMAQ : Az Turkish Farsi

پشت گوش انداختن. نشنیده انگاشتن

QULAQ ASMAQ : Az Turkish Farsi

مص.گوش دادن. گوش خواباندن. اطاعت کردن

QULAQ BATIRICI : Az Turkish Farsi

ص.کرکننده. گوشخراش

QULAQ BURMAQ : Az Turkish Farsi

مص.گوش پیچاندن. گوشمالی دادن

QULAQ CİNGİLTİSİ : Az Turkish Farsi

ا.مر.زنگ گوش. گفته می‌شد هر شخص برگی دردرختی بزرگ دارد. هر کس که بمیرد، برگش از درخت جدا شده و می‌افتد. بر سر راه بر هر برگی که بخورد، آدم آن برگ زنگ در گوشش ایجاد می‌شود

QULAQ ÇƏKMƏK : Az Turkish Farsi

تنبیه کردن. گوشمالی دادن

QULAQ ÇIXARMAQ : Az Turkish Farsi

گوش درآوردن. گوشمالی دادن

QULAQ ÇİRKLƏMƏK : Az Turkish Farsi

عفونت یافتن گوش

QULAQ DALISIN GRMƏK : Az Turkish Farsi

پشت گوش را دیدن. اشاره به کار ناممکن

QULAQ DOLDURMAQ : Az Turkish Farsi

تحریک کردن

QULAQ ENLƏMƏK : Az Turkish Farsi

بریدن یا داغ کردن گوش حیوانات بویژه گوسفند و بز در اشکال مختلف جهت شناخته شدن آنها

QULAQ FALI : Az Turkish Farsi

ق.فال گوش

QULAQ HAYANI : Az Turkish Farsi

هم صحبت

QULAQ KƏSİLMƏK : Az Turkish Farsi

به دقت گوش کردن

QULAQ NAHKARI OLMAQ : Az Turkish Farsi

در شک و تردید بودن. تنها از راه شنیدن، ماجرایی را دانستن

QULAQ OLMAQ : Az Turkish Farsi

مص.هم صحبت شدن. گوش خواباندن

QULAQ QABARTMAQ : Az Turkish Farsi

مص.مخفیانه گوش دادن

QULAQ QULAĞA : Az Turkish Farsi

ق.پهلوی هم. نزدیک هم. درگوشی