Azerbaijani To Persian(Farsi)
QUNDAQLATMAQ : Az Turkish Farsi
مص.بچه را قنداق گردانیدن
QUNDAQLIQ : Az Turkish Farsi
ا.مناسب برای قنداق (پارچه و غیره)
QUNDƏ : Az Turkish Farsi
ا.قد.رتیلا
QUNDUZ : Az Turkish Farsi
ا.جان[عر.قندس]سگ آبی. بیدستر. سمور آبی. حیوانی است پستاندار، از راستة جوندگان، جثه‌اش بزرگ و تقریباً 20 کیلوگرم وزن دارد. قدش به 75 سانتیمتر می‌رسد. سری گِرد و گوشهای کوچک و پاهای پره دارد و دُم پهن و پوست لطیف با موهای خرمایی دارد. در آب به خوبی شنا می‌کند.آن را برای پوستش شکار می‌کنند. زیر شکمش غدّهای دارد که آن را سو ایتینین داششاغی می‌گویند و در طب به کار می‌رود. (Castorfiber) نوعی شراب. سیاهی شب. به صورت قندز وارد زبان فارسی شده است. [فرهنگ معین آن را تورکی دانسته است.ش]
QUNDUZ BÜCƏYI : Az Turkish Farsi
ا.مر.جانقودوز بوجگی
QUNDUZ QIRI : Az Turkish Farsi
ا.مر.خصیة سگ آبی. جند بیدستر
QUNĞUZ : Az Turkish Farsi
ا.جانگوگردانک. دوشان قوردو نیز می‌گویند
QUNMA : Az Turkish Farsi
ا.مص.سرقت
QUNMAQ : Az Turkish Farsi
مص.پیچیدن. لخت کردن. زدن. دزدیدن
QUNT : Az Turkish Farsi
ص.قد.استوار. نیرومند
QUP QURU : Az Turkish Farsi
ص.خشکِ خشک. کاملاً خشک. خشکیده. پوست و استخوان. بسیار لاغر
QUPPA : Az Turkish Farsi
ا.تلّ. انباشتهای از یک چیز. به صورت «قُبّه» وارد زبان فارسی و به صورت aпyК وارد روسی شده است
QUPPA : Az Turkish Farsi
تلّ
انباشته ای از یک چیز
به صورت قُبّه وارد زبان فارسی شده است
QUPPALAMAQ : Az Turkish Farsi
مص.انباشتن. چیزی را به صورت تل درآوردن
QUPPALANMAQ : Az Turkish Farsi
مص.مف.انباشته شدن. به صورت تل درآمدن
QUPUSQA : Az Turkish Farsi
ا.کلم (سبزی)
QUQQU : Az Turkish Farsi
ا.جانفاخته. کوکو. پرندهای است خاکی رنگ شبیه کبوتر و کمی‌کوچکتر از آن، دور گردنش طوق سیاه دارد. گوشت او در معالجة رعشه و فالج و سستی اعضاء سودمند است
QUQQU : Az Turkish Farsi
ص.تک. تنها
QUQQULDAMAQ : Az Turkish Farsi
مص.صدای قو قو درآوردن. قد قد کردن
QUQQULDAŞMAQ : Az Turkish Farsi
مص.باهم صدای قو قو درآوردن
QUQQULTU : Az Turkish Farsi
ا.صدای قوقو
QUQQULUQU : Az Turkish Farsi
ا.بانگ خروس
QUQU ÇİÇƏYİ : Az Turkish Farsi
ا.مر.گیانوعی گل نرگس. نوروزگولو نیز می‌گویند
QUQULU : Az Turkish Farsi
ا.مغز گردوی درسته. مغز انار درسته
QUQUQ : Az Turkish Farsi
ا.جاننوعی پرنده که تخمهایش را در لانة پرندگان دیگر رها می‌کند و منقاری مانند کمان دارد و حشره می‌خورد. (Cuculus canorus)
- Azerbaijani
- Azerbaijani To Azerbaijani
- Azerbaijani To English
- Azerbaijani To Persian(Farsi)
- Turkish
- Turkish To Turkish
- Turkish To English
- Turkish To Germany
- Turkish To French
- English
- English To Azerbaijani
- English To Turkish
- Germany
- Germany To Turkish
- French
- French To Turkish
- تورکجه
- تورکجه To Persian(Farsi)
- تورکجه To تورکجه
- Persian(Farsi)
- Persian(Farsi) To Azerbaijani