Multilingual Turkish Dictionary Azerbaijani To Persian(Farsi)

ŞAFTALI : Az Turkish Farsi

ا.[فا].شفتالو. میوه‎ای از نوع هلو ولی کوچکتر از آن، مثل هلو پرآب و شیرین نیست. در حقیقت هلوی غیرپیوندی است یعنی از درخت هلو که پیوند نخورده باشد، به دست می‌آید

ŞAH : Az Turkish Farsi

ا.[فا]سلطان. شهریار. فرمانروا. حاکم. یکی از مهره‎های شطرنج. ملکة زنبور عسل. بزرگ. برجسته. حالتی که اسب روی دو پای عقب خود بلند شود

ŞAH DÜYMƏSİ : Az Turkish Farsi

ا.مر.گیاآجی آلاق

ŞAH PÖHRƏ : Az Turkish Farsi

ا.مر.پوهرة بزرگ. آویزه بزرگ زنبورهای جوان

ŞAH SEVƏN : Az Turkish Farsi

ص.شاه دوست. نام یکی از قبایل بزرگ عشایری آزربایجان

ا.نوعی رقص آزربایجانی. شاهسونها نیز موسیقی و رقص خاص خود را دارند که در سایر مناطق آزربایجان نیز متداول شده است. یکی از این رقصها نیز رقص شاهسونی است که در نخجوان مشهور است. این رقص را در مراسم عروسی با علاقمندی می‎رقصیدند. تمپو رقص آهسته بوده و آن را افراد مسن ایفاء می‎نمایند

ŞAH TƏNBƏLİ : Az Turkish Farsi

شاه تنبل ها. خیلی تنبل

ŞAH TUĞU : Az Turkish Farsi

ا.مر.گیاگل سرنگون

ŞAH TUT : Az Turkish Farsi

ا.مر.گیادرختی است پرشاخ و برگ، بلندیش تا 15 متر می‌رسد. برگهایش به شکل قلب و دندانه‎دار، میوه‎اش سیاه رنگ و شبیه به توت سفید و خوش طعم و کمی‌ترش مزه و دارای اسید مالیک و قند و املاح مختلف است. پیوند آن را به درخت توت رسمی‌ می‌زنند

ŞAHA QALXMAQ : Az Turkish Farsi

مص.روی دو پا بلند شدن اسب. بلند شدن

ŞAHAD : Az Turkish Farsi

ا.مزد آسیابان

ŞAHBAZ : Az Turkish Farsi

ص.تندرو (اسب)

ŞAHÇI : Az Turkish Farsi

ص.شاه دوست. شاه پرست

ŞAHI : Az Turkish Farsi

ا.پنج دینار. از اجزاء پول ایران. در زمان قاجاریه معادل 50 دینار بود و آن را «دوپول» می‌گفتند. نوعی سبزی خوردن. پارچة ابریشیمی ‌رنگین. قانوووز

ŞAHİ SİVƏN : Az Turkish Farsi

ص.متفاشاه سئون

ŞAHİN OTU : Az Turkish Farsi

ا.مر.گیاهیراکیوم. مریر. حشیشه الغراب. حشیشه العقاب

Azerbaijani To Persian(Farsi)

ŞAFTALI : Az Turkish Farsi

ŞAĞIRNIQ : Az Turkish Farsi

ŞAĞRAQ : Az Turkish Farsi