Multilingual Turkish Dictionary

Azerbaijani To Persian(Farsi)

Azerbaijani To Persian(Farsi)
BAŞLAR BAŞLAMAZ : Az Turkish Farsi

ق.در حال شروع. در آستانة آغاز

BAŞLATDЇRMAQ : Az Turkish Farsi

مص.سب.آغاز گردانیدن

BAŞLATMAQ : Az Turkish Farsi

مص.سب.واداشتن به آغازیدن. دعوت به شروع کردن. وادار به شروع کردن. همچنین به معنای تازه کردن دندانه‌های «چین» است. ← چین

BAŞLAYICI : Az Turkish Farsi

آغازگر
پیشقدم
شروع کننده

BAŞLAYЇCЇ : Az Turkish Farsi

ا.آغازگر. پیشقدم. شروع کننده

BAŞLAYЇŞ : Az Turkish Farsi

ا.آغاز. شروع. ابتدا

BAŞLIQ : Az Turkish Farsi

روسری
عنوان
سرفصل
شیر بها
به صورت باشلوق وارد زبان فارسی شده است

BAŞLOQ : Az Turkish Farsi

ا.(متفا)← باشلیق

BAŞLЇ : Az Turkish Farsi

ص.دارای سر. بطری و یا ظرف دردار. عاقل. دانا. با کله

BAŞLЇ BAŞЇNA : Az Turkish Farsi

ص.خودسر. ول

BAŞLЇ TİKAN : Az Turkish Farsi

ا.مر.گیازرنیز. فریاس. ← کؤپک دیلی

BAŞLЇCA : Az Turkish Farsi

ص.عمده. اساس. اولیه. واجب. در درجة اول

BAŞLЇQ : Az Turkish Farsi

ا.ص.روسری. سرپوش. چارقد.کلاه. سرنامه. عنوان. سرفصل. سالاری. سرداری. راست. سرکردگی. در زبان فارسی به معنای سردار و سالار نیز استفاده شده است. پوششی که مردان روی کلاه می‌نهند و دو بال آن را دور گردن می‌پیچند و نیز تاج عروس و سایر زینت آلات طلایی یا نقره‌ای که زنان زیر کلاه بر سر نصب می‌کنند. شيربها. نمد گرد و مدوّری که روی بوغازلیق آلاچیق می‌اندازند و به وسیلة بندهایی به نوک سقف آلاچیق می‌بندند. اسبی که در مسابقه پیشتاز است. چوبی که پس از دفن مرده، بر زمین فرو کنند و نام مرده بر آن نویسند. به صورت باشلوق، باشلُق و باشلیق وارد زبان فارسی شده است

BAŞMAK : Az Turkish Farsi

قد.← باشماق

BAŞMALARЇDA RAZİ OLMAQ : Az Turkish Farsi

اص.از هر جهت راضی بودن

BAŞMAN : Az Turkish Farsi

ا.رهبر

BAŞMAN : Az Turkish Farsi

رهبر

BAŞMAQ : Az Turkish Farsi

ا.کفش. پاپوش. صندل. نعلین. لولة کوتاهی که در دستگاه حفاری برای تقویت استحکام آن متصل می‌شود. قسمتی از قطبهای مغناطیسی در ماشینهای الکتریک. کفشک برای ترمز کردن در راه آهن. نوک پولادی که در منتهی الیه تیرک ستون برای استحکام و سهلتر فرو رفتن در خاک قرار دارد. گوشت گوساله. دستمالی که زنان بر سر بندند. به صورت Башмак در معنای کفش و پاپوش وارد زبان روسی شده است

BAŞMAQ : Az Turkish Farsi

کفش
پاپوش
صندل
نعلین

BAŞMAQ QOYDU : Az Turkish Farsi

ا.مر.نوعی بازی گروهی در مرند که از کفش به جای توپ استفاده می‌کنند

BAŞMAQ SEYRİ : Az Turkish Farsi

پیاده روی. قدم زنی

BAŞMAQ SEYRİ : Az Turkish Farsi

پیاده روی
قدم زنی

BAŞMAQ TİKƏN : Az Turkish Farsi

ا.مر.جانکفشدوزک

BAŞMAQÇI : Az Turkish Farsi

کفاش
کفشدوز
کفشدار

BAŞMAQÇЇ : Az Turkish Farsi

ا.كفاش. کفشدوز. کفشدار