Multilingual Turkish Dictionary Azerbaijani To Persian(Farsi)

BAYQЇN : Az Turkish Farsi

ص.ق. از حال رفته. بیهوش. غش کرده. سست. بی‌روح. بی‌حال. خمار. پژمرده. مدهوش. واله. از خود بیخود شده

BAYRAM : Az Turkish Farsi

ا.جشن. عید. خوشحالی. خوشبختی. شادی. زیبایی. نوعی از پارچة ریسمانی که شبیه به متقالی عراق امّا از آن نازکتر است

BAYRAM : Az Turkish Farsi

جشن
عید
خوشحالی
خوشبختی
شادی
زیبایی
نوعی از پارچه ی ریسمانی که شبیه به متقالی عراق امّا از آن نازکتر است

BAYRAM SOİTASЇ : Az Turkish Farsi

ا.مر.نوعی رقص آزربایجانی

BAYRAM ULDUZU : Az Turkish Farsi

ا.مر.گیاستارة کریسمس. از نظر ظاهری شبیه حسن یوسف است. برگهایش به رنگ سبز است و دراواخر پاییز، برگها به رنگ قرمز جوانه می‌زند و بعد از دی ماه بازهم برگهای سبز پدیدار می‌شود

BAYRAM YEMİŞİ : Az Turkish Farsi

ا.مر.چرز

BAYRAMLAŞMA : Az Turkish Farsi

ا.مص.عیددیدنی

BAYRAMLAŞMAQ : Az Turkish Farsi

مص.دید و بازدید کردن در ایام عید. عید دیدنی کردن. به هم تبریک گفتن

BAYRAMLAŞMAQ : Az Turkish Farsi

دید و بازدید کردن در ایام عید

BAYRAMLЇQ : Az Turkish Farsi

ا.عیدی. هدیة عید. مخصوص عید. عیدانه. مالیاتی در گذشته که به مناسبت عید نوروز و عید قربان به نفع خان اخذ می‌شد

ا.پرچم. همچنین قصب السبق را گویند که در میدان اسب دوانی نصب کنند و اسبی که گرو را ببرد گویند که بیرق را گرفت. به صورت «البیرق» (جمع آن بیارق) وارد زبان عربی شده است. «البیرقدار» نیز به معنای پرچمدار در عربی استفاده می‌شود. بصورت بیرق وارد زبان فارسی شده است