Multilingual Turkish Dictionary

Azerbaijani To Persian(Farsi)

Azerbaijani To Persian(Farsi)
BƏMÖJLÜK : Az Turkish Farsi

ظرف توتون. (گویش خوی)

BƏN : Az Turkish Farsi

من(اول شخص مفرد). خال. نشان

BƏN : Az Turkish Farsi

من(اول شخص مفرد)
خال
نشان

BƏNAYЇN : Az Turkish Farsi

ا.تخته سنگ

BƏND : Az Turkish Farsi

ا.[فا] بند. سد. سیل شکن. خاکریز. بناب. بند. مفصل. ریسمان. طناب. گره. علاقه. وابستگی. عشق. در شعر شامل چند بیت شعر. فصل. بخش. بند در مجموع قوانین و نوشته‎ها. کوک

BƏND BƏRƏ : Az Turkish Farsi

ا.سوراخ سنبه. معبر. گذرگاه

BƏNDÇİ : Az Turkish Farsi

کک زن. بندزن (چینی)

BƏNDEYTƏXT : Az Turkish Farsi

ا.← پایتختی. (گویش بستان آباد)

BƏNDƏM : Az Turkish Farsi

ا.بند. ساقة نرمی‌ که با آن دستة درو شدة ساقة گندم و غیره را می‌بندند

BƏNDƏMƏ : Az Turkish Farsi

ا.مجموع 6 بافا

BƏNDƏMLƏMƏK : Az Turkish Farsi

مص.با بندم بستن

BƏNDƏMLİK : Az Turkish Farsi

ص.مناسب برای بندم

BƏNDİKCƏ : Az Turkish Farsi

ا.گیانوعی علف خوردنی شبیه یئملیک که در مزرعة یونجه می‌روید. (گویش روستای شیرین یولاق بستان آباد)

BƏNDİNƏ KEÇMƏK : Az Turkish Farsi

دست کسی گیر افتادن. گیر افتادن

BƏNDLƏMƏK : Az Turkish Farsi

مص.کوک زدن. بند زدن. بند کردن. گیر دادن. چیزی را به قیمت گران فروختن یا ارزان خریدن

BƏNDLƏMƏK : Az Turkish Farsi

کوک زدن
بند زدن
بند کردن
گیر دادن
چیزی را به قیمت گران فروختن یا ارزان خریدن

BƏNƏK : Az Turkish Farsi

ا.نشانه. لکّه. خال

BƏNƏK ÇİÇƏYİ : Az Turkish Farsi

ا.مر.گیاکرسون هندی. همچنین بنک به نوعی قماش گفته می‌شود که بوم آن اطلس و بر آن گلهای زر بود

BƏNG : Az Turkish Farsi

ا.[فا] گردی که از مخلوط برگها و سرشاخه‎های تازة گلدار شاهدانه می‌گیرند و به واسطة مواد سمّی‌ که دارد، مخدر است و آن را مانند توتون در سر قلیان یا چپق می‌ریزند و تدخین می‌کنند. مایع آن «بنگاب» را مانند مسکرات می‌نوشند. چرس

BƏNG OTU : Az Turkish Farsi

ا.مر.گیاشاهدانه. گیاهی است یکساله شبیه به گزنه که بلندیش تا 2 متر می‌رسد، برگهایش دراز، دانه‎هایی به اندازة فندق دارد که روغنی و بدبو است و از آن روغنی می‌گیرند که به مصرف صابون می‌رسد. از سر شاخه‎های گلدار آن بنگ و چرس گرفته می‌شود و کلمة حشیش نیز به سرشاخه‎های گلدار و همچنین فرآورده‎های آن اطلاق می‌شود. کنویر اوتو و شادانا نیز می‌گویند

BƏNGƏRƏK : Az Turkish Farsi

ا.زَهره

BƏNGƏRƏYİ PARTLAMAQ : Az Turkish Farsi

اص.زهره ترک شدن

BƏNGİN : Az Turkish Farsi

ا.ص.ابدی. جاودان

BƏNİZ : Az Turkish Farsi

ا.چهره. صورت. ظاهر. رخ. رخسار

BƏNİZ : Az Turkish Farsi

چهره
صورت
ظاهر
رخ
رخسار