Multilingual Turkish Dictionary Azerbaijani To Persian(Farsi)

ÇƏKMƏ : Az Turkish Farsi

کفش ساق بلند که تا زیر زانو برسد
موزه
علت نامگذاری این نوع کفش به این نام این است که چون پا را در داخل آن کردند ، با دو دست از ساقه ی آن گرفته و می کشند
کشش
ترسیم
توزین
به صورت چکمه وارد زبان فارسی شده است

ÇƏKMƏ KÜRÜYÜ : Az Turkish Farsi

ا.مر.نوعی بادبزن آهنگری که با طناب کار می‌کند

ÇƏKMƏCƏ : Az Turkish Farsi

ا. کشو. چاقوی بزرگ باغبانان. نوعی چوب بزرگ که برای کشیدن خرمن به کار می‌رود

ÇƏKMƏCİK : Az Turkish Farsi

ا. نیم چکمه

ÇƏKMƏÇİ : Az Turkish Farsi

ا. چکمه دوز

ÇƏKMƏK : Az Turkish Farsi

مص. کشیدن. شبیه بودن. کشیدن. به سویی کشیدن. وزن کردن. حمل کردن. بردن. با خود بردن. تحمل کردن. متحمل شدن. جذب کردن. به خود کشیدن. ترسیم کردن. نقاشی کردن. رسم کردن. نقشه کشیدن. فیلم ساختن. طول کشیدن. به درازا کشیدن. جلب کردن. پس کشیدن. پس گرفتن. مسترد کردن. زدن. سیلی نواختن. کتک زدن. چوب زدن. اندود کردن. جفتگیری کردن. رنج بردن. دردسر کشیدن. بالا کشیدن. تو کشیدن. فرو بردن. سیگار کشیدن و غیره. بیرون کشیدن. خارج کردن. پیش کردن. بستن در و پنجره. احداث کردن دیوار و غیره. پوشیدن. تقطیر کردن. عرق کشیدن