Multilingual Turkish Dictionary

تورکجه

تورکجه
مایماقلیق : تورکجه فارسجا

ا.مص.حماقت. بی‎خیالی. منگی

ماییز : تورکجه فارسجا

ا.پهن. سرگین

ماییس بوجگی : تورکجه فارسجا

ا.مر.جاناکین بوجگی

ماییف : تورکجه فارسجا

ص.[عر.معیوب.معاف.]علیل. ناقص العضو

مایین : تورکجه فارسجا

ا.مین

مبارک اوْتو : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیاعلف مریم. (Geum)

مبارک تیکانی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیابادرود. نوعی از ریحان. گیاهی است دارای برگهای ریز و شاخه‎های باریک و گلهای سرخ رنگ

مبه ده قالدی : تورکجه فارسجا

ا.مر.نام نوعی بازی دسته جمعی با پرتاب توپ

مت : تورکجه فارسجا

ا.رب (میوه). کفی که در موقع پختن مربا و شیره تولید می‌شود

مته : تورکجه فارسجا

ا.کرمی‌که در پشمینه آلات افتد و کرمی‌که گندم را خراب و نابود کند. سوس

مترت : تورکجه فارسجا

ا.ظرفی سفالی بزرگتر از «سئهین». ظرف کشک سابی

متره : تورکجه فارسجا

ا.[عر]قمقمه

مجسمه : تورکجه فارسجا

ا.[عر]تندیس. نمونه. مثال. نوعی رقص آزربایجانی. در عصر خود در مناطق جنوبی بسیار مشهور بود. در اصل رقص توسط افراد مسن اجرا می‌شود. مجری رقص با صدای آرام رقص، شروع به دور زدن می‌کند. با دستها و بدن خود حرکات مختلف انجام می‌دهد. ناگهان صدای موسیقی قطع می‌شود. مجری رقص نیز ناگهان بی‎حرکت می‌ایستد و اگر منظور او خنداندن تماشاگران باشد، سعی می‌کند در وضعیت عجیبتری متوقف شود. «مجسمه» فقط توسط آقایان اجرا می‌شود

مجلکا : تورکجه فارسجا

ا.متفاموچلگا

مچلکه : تورکجه فارسجا

ا.متفاموچلگا

محبت چیچگی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیازنبق آفریقایی. اسیرک. (Reseda odorata)

محبت قوشو : تورکجه فارسجا

ا.مر.جاننوعی پرندة بومی ‌استرالیا با پرهای سبز، زرد و خاکستری و منقار دراز و تیز. (Melopsittacus undulaatus)

مخ : تورکجه فارسجا

ا.قد.ماچ. بوسه

مخمور چیچگی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیاسپند. اسفند

مددحال : تورکجه فارسجا

ا.سرآویز زنان

مدینه قوردو : تورکجه فارسجا

ا.مر.جاننوعی انگل به اندازة 3 تا 10 سانتیمتر که در مناطق گرم، زیر پوست انسان و سایر پستانداران یافت می‌شود. (Dracunculus)

مر آغاجی : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیادرخت مر. عوجه

مراد قوشو : تورکجه فارسجا

ا.مر.جاننوعی پرنده با پاهای دراز و منقار بلند که گردن بی‎پرش میان بالهایش گم شده است. این پرنده در آسیا و آفریقا زندگی می‌کند. (Ibis)

مراکش زیتونو : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیاارجان

مرج : تورکجه فارسجا

ا.شرط. مسابقه