Multilingual Turkish Dictionary

Azerbaijani To Persian(Farsi)

Azerbaijani To Persian(Farsi)
GƏLİN GÜLÜ : Az Turkish Farsi

ا.مر.گیاساری توپوز

GƏLİN HAVASI : Az Turkish Farsi

ا.مر.نوعی رقص آزربایجانی. از جمله رقصهای بسیار قدیمی‌آزربایجان می‌باشد. در لنکران هنگام رفتن برای آوردن عروس می‌رقصیدند. موسیقی رقص جذاب و با سرعت آرام می‌باشد. پس از رساندن عروس به خانة داماد، «گلین هاواسی» بار دیگر اجرا می‌شود. این بار آن را فقط مردان و زنان جوان می‌رقصند

GƏLİN KÇRTMƏK : Az Turkish Farsi

عروس به خانة داماد فرستادن

GƏLİN MUĞAMI : Az Turkish Farsi

ا.مر.مقام بیات شیراز. یکی از دستگاههای اصلی موسیقی آزربایجانی

GƏLİN OTU : Az Turkish Farsi

ا.مر.گیاعروس پس پرده. کاکنه. کذر القدس. عروسک پشت پرده. فناری. فنر چیچگی نیز می‌گویند. گیاهی است علفی و خودرو، در مزارع می‌روید و بلندیش تا 60 سانتیمتر می‌رسد. برگهایش بیضی و نوک تیز، گلهایش سفید مایل به سرخی، میوه‌اش سرخ رنگ و به درشتی گیلاس و درون آن دانه‎های کوچک سفید جا دارد. برگ و پوست و دانة آن در طب به کار می‌رود. (Phjsalis alkakengi)

GƏLİN QAYTARAN : Az Turkish Farsi

ا.مر.نوعی چارق با پنجه‎های بلند

GƏLİN QUŞU : Az Turkish Farsi

ا.مر.جاننوعی پرنده. (Otocoris pencillatus)

GƏLİN SAÇI : Az Turkish Farsi

ا.مر.گیانوعی گیاه انگلی شبیه به طناب و بدون برگ

GƏLİNCİK : Az Turkish Farsi

ا.عروس کوچک. عروسک. راسو. جانوری است گوشتخوار شبیه به روباه امّا کوچکتر از آن، دمش باریک و کشیده با پاهای کوتاه، پوستش نرم و لطیف به رنگ سرخ مایل به سیاه یا خاکستری. او را برای پوستش شکار می‌کنند. (Mustela niralis) همچنین نام گلی است که داغ لاله سی نیز می‌گویند. (Papaver rhoeas) به معنای دمل نیز استفاده می‌شود

GƏLİNCİK BALIĞI : Az Turkish Farsi

ا.مر.جاننوعی ماهی شبیه به مارماهی با گوشتی خوردنی. (Mustela tricirrata)

GƏLİNLİK : Az Turkish Farsi

ا.عروس وار. مربوط به عروس (لباس و یا لوازم عروس). دختری که به سن عروسی رسیده است

GƏLİR : Az Turkish Farsi

ا.درآمد. دخل. عایدی. سود. منفعت

GƏLİR : Az Turkish Farsi

درآمد
داخل
عایدی
سود
منفعت

GƏLİŞ : Az Turkish Farsi

ا.مشی. طرز راه رفتن. رفتار. درآمد عایدی. دل. منظره. نما. نیم پردة نمایش

GƏLİŞ DURUŞ : Az Turkish Farsi

طرز راه رفتن

GƏLİŞ GEDİŞ : Az Turkish Farsi

ا.رفت و آمد. معاشرت

GƏLİŞ GƏLMƏK : Az Turkish Farsi

مص.تهدید کردن

GƏLİŞDİRİCİ : Az Turkish Farsi

توسعه دهنده

GƏLİŞDİRİM : Az Turkish Farsi

پیشبرد

GƏLİŞDİRMƏK : Az Turkish Farsi

توسعه دادن
باعث پیشرفت چیزی شدن

GƏLİŞƏN : Az Turkish Farsi

شیک و ظرافت

GƏLİŞGİN : Az Turkish Farsi

پیشرفته

GƏLİŞİM : Az Turkish Farsi

پیشرفتگی

GƏLLAHI : Az Turkish Farsi

ص.آزاد. سرخود

GƏLMƏ : Az Turkish Farsi

ا.آینده. کسی که از جای بیگانه آمده. غریب. بیگانه. دخیل. وارده (واژه)