Azerbaijani To Persian(Farsi)
QIZANMAQ : Az Turkish Farsi
مص.مف.ازالة بکارت شدن
QIZAQ : Az Turkish Farsi
ا.وسیلهای بدون چرخ برای حرکت بر روی برف و یخ. سورتمه. (گویش آناتولی)
QIZARDILMAQ : Az Turkish Farsi
مص.مف.سرخ شدن. بریان شدن. به رنگ سرخ درآمدن. سبب خجالت کسی شدن
QIZARIB BOZARMAQ : Az Turkish Farsi
مص.رنگ باختن. رنگ به رنگ شدن (از خشم یا شرم)
QIZARIQ : Az Turkish Farsi
ا.لکّههای سرخ رنگ روی بدن (در اثر خارش و غیره)
QIZARIŞ : Az Turkish Farsi
ا.سرخی. گلگونگی. شرمساری
QIZARMA : Az Turkish Farsi
ا.مص.سرخی. گلگونگی. شرمساری
QIZARMAQ : Az Turkish Farsi
مص.سرخ شدن (آتش، صورت، گوشت و غیره). قرمز شدن. گلگلون شدن. گل انداختن. به رنگ سرخ درآمدن. بریان شدن. توی روغن سرخ شدن (خوراکی). خجالت کشیدن. شرمنده شدن. برافروخته شدن. رسیدن (گوجه فرنگی، و سیب و غیره). رنگ انداختن. از دور به نظر رسیدن (نور و غیره)
QIZARMAQ : Az Turkish Farsi
سرخ شدن(آتش،صورت،گوشت و غیره)
قرمز شدن
گلگون شدن
گل انداختن
به رنگ سرخ درآمدن
بریان شدن
خجالت کشیدن
رنگ انداختن
QIZARTDAQ : Az Turkish Farsi
ص.رنگ زرد مایل به سرخی
QIZARTI : Az Turkish Farsi
ا.سرخي. قرمزی. رنگ سرخ. رنگ طلایی. شبح چیزی که از دور به رنگ سرخ دیده شود. خون افتادن و سرخ شدن چشم. لکّة سرخ
QIZARTICI : Az Turkish Farsi
ا.خجالت آور. سرخ کننده
QIZARTMAQ : Az Turkish Farsi
مص.سرخ کردن. بریان کردن. برشته کردن. به رنگ سرخ درآوردن. سبب خجالت کسی شدن. سرخ کردن و گل انداختن آتش و زغال
QIZAY : Az Turkish Farsi
ا.دختر مهوش. (ناد)
QIZCAĞUZ : Az Turkish Farsi
ص.قیزجیغاز
QIZCIĞAZ : Az Turkish Farsi
ص.دخترک
QIZDIRICI : Az Turkish Farsi
ص.گرم کننده. کیسة آبگرم
QIZDIRILMAQ : Az Turkish Farsi
مص.مف.گرم شدن. داغ شدن به وسیلة کسی. تشدید شدن. تهییج شدن
QIZDIRMA : Az Turkish Farsi
ا.گرمی. تب. تبخال. تب مالاریا. داغ و گرم (کردن). برای درمان آن برگ درخت سرو را جوشانده و آن شخص را با آن میشستند یا سیدی بر مچ او نخی قرمز یا سفیدی میبست. بیماری زردی در دامها.(گویش عشایر محمدخانلو)
QIZDIRMAQ : Az Turkish Farsi
مص.گرم کردن. حرارت دادن. داغ کردن. تب کردن. تحریک کردن. بازار گرمیکردن. گیراندن. عصبانی کردن
QIZDIRMAQ : Az Turkish Farsi
گرم کردن
حرارت دادن
داغ کردن
تب کردن
تحریک کردن
بازار گرمی کردن
گیراندن
عصبانی کردن
QIZI : Az Turkish Farsi
ا.عصبیت. شدت
QIZI : Az Turkish Farsi
عصبیت
شدت
QIZIL : Az Turkish Farsi
ا.طلا. یکی از فلزات گرانبها، به رنگ زرد، از تمام فلزات بیشتر قابل تورق و مفتول شدن است. در 1100 درجه حرارت ذوب میشود. اسیدها به تنهایی برآن اثر نمیکنند ولی مخلوطی از جوهر نمک و تیزاب آن را حل میکند. سرخ. به رنگ طلایی. زرد شفاف. قرمز سوخته. پربهاء. گرانقیمت. ارزشمند. نام نوعی باز که رنگهای سفید. سیاه و زرد یافت میشود. نام پرندهای است سرخ رنگ به شکل طوطی که آن را نوری گویند. آشکار
QIZIL AĞAC : Az Turkish Farsi
ا.مر.گیاالش. الاش. الوش. راش. حور رومی. توسکا. رازدار (گویش آستارا). قیزیل گؤز میگویند. Alnus)
- Azerbaijani
- Azerbaijani To Azerbaijani
- Azerbaijani To English
- Azerbaijani To Persian(Farsi)
- Turkish
- Turkish To Turkish
- Turkish To English
- Turkish To Germany
- Turkish To French
- English
- English To Azerbaijani
- English To Turkish
- Germany
- Germany To Turkish
- French
- French To Turkish
- تورکجه
- تورکجه To Persian(Farsi)
- تورکجه To تورکجه
- Persian(Farsi)
- Persian(Farsi) To Azerbaijani