Azerbaijani To Persian(Farsi)
QOCAŞMAQ : Az Turkish Farsi
مص.پیر شدن. کلفت شدن. بالغ شدن. بزرگ شدن
QOCĞAR : Az Turkish Farsi
ا.متفاقوچقار
QOCUR : Az Turkish Farsi
ص.دلاور
QOCUŞMAQ : Az Turkish Farsi
مص.قوجاقلاشماق
QOÇ : Az Turkish Farsi
ا.ص.ماه مارس. حمل. گوسفند بالغ و شاخ دار. گوسفند نر سه ساله. حشرهای مورچه خوار که زمین را به صورت مارپیچ میکَند و خود در ته آن انتظار میکشد و به محض افتادن مورچه در چاله، آن را میخورد. دو شاخک بزرگ دارد. به نامهای دیگری چون اوکوز ماللا و یئر بولبولو نیز خوانده میشود. دلاور. جوانمرد. به همین صورت و معنا وارد زبان فارسی شده است
QOÇ : Az Turkish Farsi
ماه مارس
حمل
گوسفند بالغ و شاخدار
دلاور
جوانمرد
به همین صورت و معنا وارد زبان فارسی شده است
QOÇ BAZ : Az Turkish Farsi
ص.دوستدار قوچ. کسی که قوچ را برای به هم انداختن با قوچ دیگر پرورش میدهد
QOÇ GÜLÜ : Az Turkish Farsi
ا.مر.گیالالة آتشی. لالة آتشین
QOÇ OĞLAN : Az Turkish Farsi
ص.دلاورمرد. نترس. شیرمرد. چالاک
QOÇ QATI : Az Turkish Farsi
ا.مر.یکی از آداب عشایر قرهداغ. پسری را سوار قوچ میکنند تا میشها برّههای نر بزایند. این مراسم در روزهای یکشنبه و پنج شنبه برگزار میشود. آینهای را مقابل قوچ میگیرند و بین مردم شیرینی پخش میکنند
QOÇAQ : Az Turkish Farsi
ص.قهرمان. نیرومند. بیباک. به صورت قچّاق وارد زبان فارسی شده است. به معنای سبد بزرگ دستهدار نیز کاربرد دارد
QOÇAQ : Az Turkish Farsi
ص.قهرمان. نیرومند
QOÇAQ : Az Turkish Farsi
ص.قوچاق
QOÇAQ : Az Turkish Farsi
قهرمان
نیرومند
بی باک
به صورت قچّاق وارد زبان فارسی شده است
QOÇAQLAMA : Az Turkish Farsi
ا.حماسه. دوبیتی هایی که در وصف جنگ و مبارزه سروده میشود
QOÇAŞ : Az Turkish Farsi
ا.رهبر. پیشرو. کسی که در جنگها ارّابهها را میراند
QOÇAŞ : Az Turkish Farsi
رهبر
پیشرو
کسی که در جنگها ارّابه ها را می راند
QOÇAY : Az Turkish Farsi
ص.قهرمان. نیرومند. (ناپ)
QOÇƏLİ : Az Turkish Farsi
ا.نوعی رقص آزربایجانی. این رقص به «قوچو (باج سبیل گیر) علی» میپردازد. صفت مشخصة این رقص کمیک بودن آن است و مربوط به نحوة زندگی انگل مانند «قوچو»های باکو قبل از انقلاب 1917 میباشد. این رقص تداعی کننده افرادی است که دست به جنایت زده، بیمهابا دست به قتل میزنند و زندگی بیاحساس و بیفایدهای دارند
QOÇLANMAQ : Az Turkish Farsi
مص.قوچولانماق. نترس شدن
QOÇLUQ : Az Turkish Farsi
ا.دلاوری. جوانمردی. چالاکی. برّهای که در آینده قوچ خواهد شد
QOÇQAR : Az Turkish Farsi
ا.متفاقوچقار
QOÇQAR : Az Turkish Farsi
ا.گوسفند پروار گشنی. قوچ. دلاور. قوچی که برای مبارزه پرورده باشند
QOÇU : Az Turkish Farsi
ا.یکّه بزن. داش مشدی. لات. لوطی. دلاور. فایتون. کالسکه. باجگیر
QOÇUBAZ : Az Turkish Farsi
ص.یکه بزن. داش مشدی
- Azerbaijani
- Azerbaijani To Azerbaijani
- Azerbaijani To English
- Azerbaijani To Persian(Farsi)
- Turkish
- Turkish To Turkish
- Turkish To English
- Turkish To Germany
- Turkish To French
- English
- English To Azerbaijani
- English To Turkish
- Germany
- Germany To Turkish
- French
- French To Turkish
- تورکجه
- تورکجه To Persian(Farsi)
- تورکجه To تورکجه
- Persian(Farsi)
- Persian(Farsi) To Azerbaijani