Multilingual Turkish Dictionary

Azerbaijani To Persian(Farsi)

Azerbaijani To Persian(Farsi)
BASMA NAXЇŞ : Az Turkish Farsi

ا.پارچة قلمکار. پارچة چاپ شده

BASMA QALЇB : Az Turkish Farsi

ص.کلیشه‎ای. تقلید کورکورانه. با شتاب و سرهم بندی. شابلون

BASMA QARAYA SALMAQ : Az Turkish Farsi

اص.با استفاده از شلوغی و آشفتگی ذهنی طرف مقابل، کاری را از پیش بردن

BASMACA : Az Turkish Farsi

ا.آلت فشار دادن

BASMACA : Az Turkish Farsi

آلت فشار دادن

BASMAÇЇ : Az Turkish Farsi

ا.کسی که به زور و حیله مال کسی را بگیرد. رشوه خوار. چاپگر. چاپخانه چی. خرابکار. تروریست

BASMALAMAQ : Az Turkish Farsi

مص.← باسمارلاماق

BASMALЇQ : Az Turkish Farsi

ا.مکانی است در بیرون خانة روستاییان نزدیک در حیاط که فضولات چهارپایان را در آنجا می‌ریزند. در نتیجة رفت و آمد مردم اینجا فشرده می‌شود که به آن باسمالیق گفته می‌شود

BASMALЇQ XORUZU : Az Turkish Farsi

ص.مر.در اصطلاح به بچه‎ای گفته می‌شود که فقط در کوچة خودشان می‌تواند سر و صدایی بکند یا کشتی بگیرد

BASMAN : Az Turkish Farsi

ا.پیروز. غالب

BASMAN : Az Turkish Farsi

پیروز
غالب

BASMAQ : Az Turkish Farsi

ا.زینه و پله‎ای است که پا را بر آن نهاده بالا روند و نیز دو تختة کوچک است به شکل نعلین که بافندگان به وقت بافندگی پا بر بالای آن گذاشته حرکت دهند. چاپ کردن. فشردن. ضرب کردن سکّه. زیرفشار گذاشتن. فشار دادن. له کردن. فرو بردن. فرو کردن. تپاندن. چپاندن. بزور جا دادن. فراگرفتن. پوشاندن. کوفتن. لگدکوب کردن. زیرگرفتن. تسلط یافتن. پیروز شدن. مغلوب کردن. منکوب کردن. تو گذاشتن. داخل کردن. زور گفتن. ستم کردن. مغبون کردن. قالب کردن. انداختن. گزاف گفتن. لاف زدن. حمله کردن. هجوم بردن. با فشار به سمتی راندن. هل دادن. زیر کردن. چاپ کردن. مهر زدن. انگشت زدن. بستن. پیش کردن در. پریدن حیوان نر بر روی حیوان ماده

BASMAQ : Az Turkish Farsi

فشار دادن

BASMARLAMAQ : Az Turkish Farsi

مص.غافلگیر کردن. زیر سیطره گرفتن. فرا گرفتن. زیرفشار گذاشتن. ناگهانی حمله کردن و گرفتن

BASMARLAMAQ : Az Turkish Farsi

غافلگیر کردن
زیر سیطره گرفتن
فرا گرفتن
زیر فشار گذاشتن
ناگهانی حمله کردن و گرفتن

BASMARLANMAQ : Az Turkish Farsi

مص.مف.غافلگیر شدن. ناگهان مورد حمله قرار گرفتن و اسیر شدن. زیر سیطره قرار گرفتن

BASMARLANMAQ : Az Turkish Farsi

غافلگیر شدن
ناگهانی مورد حمله قرار گرفتن و اسیر شدن
زیر سیطره قرار گرفتن

BASMAXANA : Az Turkish Farsi

ا.چاپخانه. مطبعه

BASMAXANA : Az Turkish Farsi

چاپخانه
مطبعه

BASME : Az Turkish Farsi

ا.متفا← باسما

BASQAL : Az Turkish Farsi

ص.فشار دادنی

BASQAL : Az Turkish Farsi

فشاردادنی

BASQI : Az Turkish Farsi

فشار
فشار نظامی
چاپ
دستگاه چاپ
دستگاه فشار دهنده

BASQIC : Az Turkish Farsi

نردبان

BASQIÇ : Az Turkish Farsi

سیاق
روش
سویه