Multilingual Turkish Dictionary Azerbaijani To Persian(Farsi)

QARA PİŞİK : Az Turkish Farsi

ا.گربه سیاه. حیوانی محترم در میان مردم آزربایجان که زدن آن گناه محسوب می‌شود. دزد. پیغمبر پیشیگی

QARA QA : Az Turkish Farsi

ص.ابروسیاه. سیه ابرو. نوعی ماهی که در آبهای شیرین زیست می‌کند و از گیاهان پوسیده تغذیه می‌کند. عقاب

QARA QABARCIQ : Az Turkish Farsi

ا.مر.سیاه زخم. نوعی بیماری که از راه پوست گوسفندان به انسان نیز سرایت می‌کند و به صورت دمل ظاهر می‌شود

QARA QABARCIQ : Az Turkish Farsi

ا.مر.جاننوعی قارچ که موجب مرگ کرمهای ابریشم می‌شود

QARA QAF : Az Turkish Farsi

ا.مر.گیاخولیجان. خولنجان. خلنجان. خاولنجان. ریشه خسرودارو. خولنجان مصری. درخت تانبول

QARA QANÇIR : Az Turkish Farsi

خونمردگی شدید

QARA QAR : Az Turkish Farsi

ا.مر.گیاملج. نارون. قره آغاج نیز می‌گویند

QARA QARAQAT : Az Turkish Farsi

ا.مر.گیاانگورفرنگی سیاه دانه

QARA QARIN : Az Turkish Farsi

ا.مر.جاننوعی از باغری قارا.(Pterocletes orientalis)

QARA QARIŞQ KİMİ : Az Turkish Farsi

ق.بی‎شمار. بی‎حد و حصر

QARA QARQA : Az Turkish Farsi

ا.مر.جانکلاغ سیاه. زاغ. (Raven) آدم پیر که موهایش سفید نشده باشد

ا.مر.گیا (تیرة زرشک)بارانک. آلول. خولنجان. انگور فرنگی. تاجریزی.گیاهی است از تیرة سیب زمینی و مانند توت فرنگی که در تابستان میوه‎ای مانند انگور قرمز آبدار می‌آورد و آن را می‌خورند. میوة آن آبدار، ترش مزه و دارای ویتامین C و مواد ازته و مواد چربی و سلولز و اسید سالسیلیک و اسید مالیک و اسید سیتریک دارد. به صورت علف هرز در کنار مزارع و باغچة منازل می‌روید و میوه‎های خوشه‎ای گِرد و سیاه یا قرمز کبود آن ملیّن بوده ولی مصرف زیاد آن موجب مسمومیت است. برای دندان درد به کار می‌رود. قوش اوزومو. قره میخ. قادین توزلوغو و تیکان اوزومو نیز می‌گویند. Alpinia officinarum)